وقتی کسی چیزی را از ما میگیرد که آن را حق خود تصور میکنیم، احساس خشم، طبیعی و عادی است. چرا؟
هم درد بدنی و هم درد هیجانی بخشی از زندگی است. ما نمیتوانیم از تمام تجربههای افسرده کننده یا موقعیتهای اضطرابآور کناره گیری کنیم و دلیل خوبی هم برای آن وجود دارد. درست مانند درد بدنی، که یک سیستم هشدار دهنده درونی دارد وبه ما اخطار میدهد که چیزی دارد اتفاق میافتد و باید به آن توجه کنید، که سبب پریشانی میشود. درد هیجانی نیز نوعی بازخورد و هشدار هیجانی است که اخطار میدهد احتمالاً موقعیتی یا فکری بهمریزنده وجود دارد و سیستم روانی را به عنوان مثال در حوزه کنترل خشم یا رفتارهای ناکارآمد دچار بدعملکردی و پریشانی میکند.
وقتی چیز مهمی را از دست میدهیم یا وقتی موقعیت مناسبی از دست رفته، احساس ناامیدی و وقتی کسی چیزی را از ما میگیرد که آن را حق خود تصور میکنیم، احساس خشم، طبیعی و عادی است. چرا؟ زیرا میدانیم که این احساس و درد پایان خواهد پذیرفت پس ما تحمل میکنیم. ما نور را در انتهای تونل میبینیم و برای رسیدن به نور، تاریکی را تحمل میکنیم. اما وقتی تجربههای دردناک هیجانی برای مدت طولانی بر روان ما اثر میگذارد، آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ آیا راههایی برای اجتناب از هیجان که میدانیم آسیبرسان است وجود دارد؟ در مورد سؤال اول به تفصیل صحبت خواهیم کرد ولی پاسخ سؤال دوم یک "نه" آشکار است. مهارتهای تحمل پریشانی از شما میخواهد که هیجان را بپذیرید، تجربه کنید، به آن توجه کنید و مخالفت با آن را متوقف کنید.
فرق بین "اجتناب" و "انکار" در این است که در اجتناب فعالانه تلاش میکنیم که به هیچ وجه احساس نکنیم و در انکار وانمود میکنیم و به خودمان میگوییم که احساسهای ما واقعی هستند و مشکلی نیست. هردوی این فرآیندها در درازمدت باعث ایجاد درد و رنج بیشتر میشوند چون اشتباه هستند. اگر افسرده میشویم به خاطر این است که از مکانیزم دفاعی اشتباهی استفاده کردهایم و مارا به دردسر انداخته، یا اگر حین اضطراب گیج شویم و سعی کنیم از مکانیزم فرار استفاده کنیم، تنها آن را افزایش میدهیم. فرار از موقعیت اضطرابآور یا حتی یک مسأله تنشزا باعث حل آن نمیشود، بلکه آن را بزرگتر میکند. مهارتهای تحمل پریشانی به ما تفاوت قائل شدن بین پذیرش و اجتناب را یاد میدهند.
به عنوان یک مورد بالینی بحث مهارتهای تحمل پریشانی را بیشتر واکاوی کنیم.
علی به اختلال اضطراب اجتماعی مبتلاست. او از محبت به افرادی که نمیشناسد میترسد. حتی رفتن به مغازه و تعامل با فروشنده برای خرید چیزهایی که نیاز دارد میتواند در وی ترس شدیدی ایجاد کند، که دوست دارد از آن فرار کند. اضطراب اجتماعی او به قدری شدید است که سبب محدود شدن پیشرفت کاری او شده، در اتاق کار ساعتها تنها میماند و پس از پایان ساعت کاری به آپارتمانش میرود. راهحل او این است که با کنارهگیری از موقعیتها از اضطراب خود بکاهد. او با تنهایی خود سازش کرده است.
دکتر مارشا لینهان مهارتهای تحمل پریشانی را به عنوان "راهکارهای بقای بحران" توصیف میکند که برای این طراحی شدهاند که "بدون این که موقعیتهای بد را بدتر کنند، وارد این موقعیتها شویم."
او راه بسیار آسانی برای توجه و به خاطر سپردن اصول اولیه مهارتهای تحمل پریشانی استفاده میکند:
مهارتهای تحمل پریشانی در مواقعی که فرد نمیخواهد، نمیتواند و یا تغییر موقعیت نامناسب بسیار سخت و غیرممکن است، مورد استفاده قرار میگیرد. مهمترین مسئله در اینگونه موارد، استفادهی مناسب و بهموقع از مهارتهای مناسب است، که بتواند به تغییر یک موقعیت یا هیجان کمک کند. تحمل پریشانی شامل ذهنآگاه شدن و افزایش آگاهی از موقعیت و خودمان است. پذیرش به این معناست که در موقعیتی که در حال حاضر در حال تجربهی آن هستیم، حضور داشته باشیم نه موقعیتی که دوست داریم باشد. و حضور یعنی پذیرش آنچهکه هست نه آنچه که فکر میکنیم باید باشد.
مهارتهای ذهنآگاهی جنبه جداییناپذیر مهارتهای تحمل پریشانی هستند. و همینطور مهارتهای آرامکردن خود و تکنیک توجهبرگردانی، افزایش تحمل درد به وسیلهی فکر انتقادی و بهترکردن لحظه با تکنیک تمدید زمان که در آینده به آنها خواهیم پرداخت.
برای آگاهی بیشتر و دریافت خدمات روانشناسی و مشاورهای از روانشناسان متخصص و با تجربهی کلینیک روانشناسی مهرپندار، با ما تماس بگیرید.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤