قبل از هرچیزی لازم است در مورد جمله ای زیبا از شل سیلورستالین براتون بگم ، می گویند از گورخری پرسیدن ، تو سیاهی با خط های سفید یا سفیدی با خط های سیاه و گورخر اینگونه پاسخی دندان شکن داد:
آیا تو انسان خوبی هستی با عادات بد یا انسان بدی هستی با عادت های خوب؟
آیا آرامی اما گاهی شلوغ یا شلوغی همیشه و گاهی آرام می شوی؟
آدم شادی هستی و گاهی غمگین یا غمگین هستی گاهی شاد؟
و دیگر هیچ . . .
پس اینگونه شد که باور کنم دیگر از گورخری در مورد خط هایش سوال نخواهم کرد.
اگر این نوع نگاه (نگاه گورخری) را داشته باشید ، زندگی اتفاقا راحت تر است و راحت تر محیط و دیگران را کنترل می کنیم و به این معناست که همین که هستم خواهیم بود . اما لازم هست باور داشته باشیم ، پذیرش جنبه های ناسالم و ناخوب خود باعث رفع اشکالات و مشکلات و تلاش برای پی بردن به ایرادات خود خواهد شد . با این نگاه پذیرش جنبه های منفی و ناخوب خود را خواهیم داشت و کار میکنیم و تلاش میکنیم به سمت این دیدگاه برویم.
کسی که نمی پذیرد جنبه های خوب ندارد و تنها جنبه های منفی خود را می بنید ابتدای امر شروع به انکار کردن می نماید ، سپس به سمت سرکوب کردن می رود ، سرکوب کردن امیال و داشته های خود در این حالت ، مکانیسم های دفاعی اش فعال می شود و آن گاه جنبه های منفی خود را به دیگران نسبت خواهد داد و پذیرش این کم و کاستی های درونی بسیار دشوار خواهد بود و تبدیل به وسواس و رفتارهای وسواس گونه می گردد و آن گاه جنبه های ناخودآگاه هود را در خودآگاه خواهد دید.
و در نهایت این دیدگاه گورخری چهارچوب مرجع برای نگاه به خود و ارتباطات و دنیایی که در آن زندگی می کنیم خواهد بود.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤