همسر خوب

همسر خوب

همسر خوب، والدین خوب، انـتظارات

به شما تلفن بزنیم

 

همسر خوب، والدین خوب، انـتظارات

یکی از انتقال‌های چرخۀ زندگی که تا حدودی مشکل و پیچیده است، انتقال از موقعیت همسری به والدینی است، به منظور سازگار شدن با عضو جدید خانواده، تغییرات مورد نیاز بر تمامی جنبه‌های روابط زناشویی تأثیر می‌گذارد.

عواطف که در ابتدا، تمرکز بر نیازهای فردی بود و در ارتباط بین زوج‌ها صورت می‌گرفت، با ورود بچه تغییر می‌کند. دارایی خانواده دوباره تقسیم می‌شود، اوقات فراغت کوتاه می‌شود، روابط خانوادگی بار دیگر باید تنظیم شده و منابع و ذخایر جسمی و عاطفی گسترش یابند.

تحقیقات نشان می‌دهد که بعد از تولد اولین فرزند، رضایت زناشویی کاهش می‌یابد. زوج‌ها به دلیل فعالیت‌های زیاد در مراقبت از بچه‌ها ، خسته می‌شوند. بیشتر زوج‌ها در طول سال اول تولد بچه به نقش‌های کلیشه‌ای برمی‌گردند.

کیفیت فعالیت‌های جنسی کاهش می‌یابد و ارتباط‌ها آسیب می‌بیند. در دوره انتقال به مرحله والدینی، زوج‌ها بیشترین نرخ طلاق و مشکلات مربوط به ازدواج را گزارش می‌دهند.

والد شدن هر یک از زوج‌ها، آن‌ها را در معرض خطر فشارهای زناشویی و فردی قرار می‌دهد. مطالعات نشان می‌دهد که زنان و مردان در این دوره از زندگی ، هر دو در معرض افزایش افسردگی قرار دارند.

زوج‌هایی که در طول زندگی والدینی‌شان کیفیت معنادار زندگی خود را از دست می‌دهند، می‌توانند با مراجعه به یک روانشناس و با مداخلات درمانی ، مستقیماً به عناصر دشوار انتقال توجه کنند تا هم استرس مربوط به این دوره کاهش یابد و هم عوامل پیوند دهنده زناشویی را تقویت نمایند.

از آنجا که زنان دائماً از نظر عاطفی مراقب رابطه هستند، اغلب آن‌ها در ابتدا از قطع شدن روابط، به دنبال تولد بچه، هم از نظر فیزیولوژیکی و هم هیجانی، تأثیر می‌پذیرند.

یکی از مهارت‌هایی که به زوجین در این مرحله کمک می‌کند، بیان انتظاراتشان از یکدیگر و تغییر روابط، مهم و اساسی است. آن‌ها نیازمند قدردانی و تشکر هستند که نیاز‌های دو طرف را برآورده کرده و نقش‌ها را مشخص می‌کند.

تجارب خانواده اصلی، روش والد بودن و نیز تصمیم‌های نظیر اینکه کدام یک از والدین در وهله‌ی اول مراقب بچه خواهد بود، آیا همسر بیرون از خانه کار کند یا نه، سطح درگیر بودن والدین و فاصله عاطفی با اعضای خانواده گسترده، مخصوصاً مادر و پدر بزرگ‌ها را قویاً تحت تأثیر قرار می‌دهد.

انتظارات نا‌گفته

اغلب زوج‌ها با انتظارات نا‌گفته زندگی می‌کنند. وقتی زنی بچه‌دار می‌شود، پیش بینی می‌شود که نقش همسر با ورود بچه کمرنگ خواهد شد، در حالی که وقتی مردی صاحب فرزند می‌شود، وظایف مربوط به مراقبت از فرزند را به همسرش واگذار می‌کند.

اساس بی‌کفایتی و نا‌امنی در مراقبت از نوزاد برای زوج‌هایی که اولین تجربه والد شدن را دارند، احساسی کاملاً عادی است. مسئولیت‌های جدید می‌تواند موجب بر‌انگیخته شدن خاطرات قدیمی و ترس‌های بی‌اساس شود. مرد از همسر انتظار دارد که همسرش یک مادر ماهر باشد و یا اینکه خود زن از خودش انتظار دارد که یک مادر ماهر و بی‌عیب و نقص باشد و به خاطر همین عقاید و انتظارات پنهان، مادر تحت فشار قرار می‌گیرد.

جلسات مشاوره و ارتباط با یک روانشناس می‌تواند به شناسایی این انتظارات و نحوۀ کاهش فشار‌ها بر والدین کمک کننده باشد.

ازدواج، مهارت‌های ضروری را به همراه دارد و مهارت‌های زوج‌ها را که در توانایی‌هایشان برای والدی مؤثر بودن، اثر می‌گذارد، رشد می‌دهد. در سطح فردی، توانایی انعطاف‌پذیری، سازگاری با تغییر، عهده‌دار شدن مسئولیت‌های جدید و رضایت خود را به منظور توجه به دیگری به تعویق انداختن، همه، کیفیت‌های مناسب برای نقش والدینی هستند.

زوج‌ها قبل از تولد بچه، سبک و هویتی ویژه به دست می‌آورند که رابطه‌شان بر آن اساس صورت می‌گیرد. آن‌هایی که رابطه‌ای محکم و نزدیک به هم دارند، احتمالاً در پذیرش بچه به مشکل برمی‌خورند و زوج‌هایی که روابط مشکلی ندارند و نسبت به رابطه خود سهل‌انگار هستند، درسازماندهی مجدد، حول عضو جدید خانواده با مشکلات خاصی روبرو می‌شوند.

روابطی با مرزهای سخت و نقش‌های مشخص شده، به ویژه هنگامی که فرزندی متولد می‌شود، به چالش کشیده می‌شود. با این حال، حل مسئله یکی از مهمترین مهارت‌هایی است که زوج‌ها در دوران بچه‌داری تجربه می‌کنند و در صورت لزوم نیاز به یادگیری این مهارت دارند.

جا‌به‌جایی توجه

وقتی که نوزادی وارد چرخه خانواده می‌شود، جا‌به‌جایی واضح و مشخصی در توجه از همسربه نوزاد وجود دارد. والدین جدید اغلب برای احساسات پیچیده‌ای که تجربه می‌کنند، آماده نیستند. چه بسا با داشتن احساسی مثبت نسبت به بچه، به طور همزمان ناراحتی از همسر اساس می‌شود.

خستگی ناشی از بی‌خوابی زیاد، نا‌امنی در انجام وظایف متعدد بچه، انتظارات برآورده نشده ونیز عدم توجه کامل همسر، همگی به آشفتگی تجارب و جوان بودن والدین نسبت داده شده است.ضوابط و اصول، تغییر کرده‌اند و اگر چه الگوهای ارتباطی قدیمی همیشه دردسترس نیستند، الگوهای جدید هم هنوز به طور روشن برقرار نشده‌اند.

سـ*کـ*س و صمیمیت

صمیمیت جنسی، شاخص عاطفی رابطه است و بیشتر زوج‌ها میل دارند که معمولاً شش هفته بعد از زایمان به فعالیت‌های جنسی قبل از بچه‌دار شدن‌شانبرگردند. اما سکس مانند بیشتر فعالیت‌ها، معمولاً بعد از تولد اولین بچه، به بعضی تطابق‌ها، سازگاری‌ها و بردباری‌ها نیاز دارد.

اگرچه زنان ممکن است به تحریک جسمانی و صمیمیت جسمانی تمایل داشته باشند، با این حال مسائل فیزیولوژیکی و عاطفی ممکن است در همان ابتدا اثرگذار باشد. سکس ممکن است از نظر جسمی تا زمان بهبود یافتن جراحات بدنی، برای زن ناراحت کننده باشد، مخصوصاً اگر مشکلات مربوط به جراحی سزارین نیز وجود داشته باشد.

خستگی به خاطر نبود خواب و استرس ناشی از نقش جدید می‌تواند میل جنسی را کاهش دهد. زنی که بعد از زایمان فرم بدنش شباهت کمی به دوران قبل از حاملگی دارد، ممکن است نسبت به خود احساس منفی پیدا کند. مادرانی که از فرزند خود مراقبت می‌کنند، خود را شبیه نوعی بطری که نیازهای شبانه روزی کودک را تاًمین می‌کند، تصور می‌کنند. در این قبیل از افراد، فعالیت‌های جنسی ممکن است با احساس اجبار تواًم باشد.

این دوره برای مردان نیز با آشفتگی عاطفی همراه است و احتمال دارد احساسات متعارض مرد نسبت به وضعیت بدنی همسر ناشی از لذت جنسی و شیر دادن به کودک باشد. زمانی که زن نسبت به خود میل جنسی ندارد، احساس طردشدگی شوهر می‌تواند به فاصلۀ عاطفی میان آن دو منجر بشود. مردی که بعد از تولد کودک، تنها از ارتباط مادر و فرزند را در خانه مشاهده می‌کند، احتمال دارد به خاطر زنی کم انرژی و بی‌علاقه به سکس منزوی شود.

اگرچه مشکلات بعد از زایمان و سازگاری جنسی، در بسیاری از زوج ها وجود دارد، ولی این موضوع به ندرت مورد بحث قرار گرفته است. ارتباط شفاف بین زن و شوهرها درباره آسیب پذیری‌شان، مخصوصاً در حوزه سکس، می‌تواند بسیاری از فشارهای زناشویی را کاهش دهد.  اگرچه این مرحله معمولاً بدون مداخله‌های بیرونی سپری می‌شود، ولی علت بسیاری از مشکلات والدین جوان در این دوره نهفته می‌ماند.

در طول سال‌هایی که خانواده با کودکان خود سپری می‌کنند، زوج‌ها به زندگی‌های جداگانه تمایل دارند و آمار طلاق در این دوره رو به افزایش است. عبارت کلی که می‌توان این سال‌ها را توصیف کند این است که "مردان با کارشان ازدواج می‌کنند و زنان با فرزندانشان" بدون توجه به روابط زناشویی، زوج‌ها آنچنان در فعالیت‌های مربوط به بچه‌ها و نقش‌های والدینی‌شان درگیر می‌شوند که فراموش می‌کنند دو عاشق و دو دوست هستند.

خویشاوندان سببی

اگرچه اعضای خانواده گسترده در دوره‌های سختی به عنوان منبع مادی و عاطفی، مطرح هستند، با این حال منبع اغلب تعارض‌ها در خانواده‌هایی هستند که فرزندان خردسال دارند. بسیاری از زوج‌ها بر سر این موضوع که کدام یک از مادربزرگ‌ها در مراقبت از فرزندان تقدم دارند، دچار اختلاف می‌شوند. بیشتر این دخالت‌ها در نحوۀ نگرش به پرورش کودک آشکار می‌شود، به این معنی که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها شیوه‌های تربیتی متفاوتی نسبت به والدین اصلی دارند. زوج‌هایی که از خانواده‌های اصلی‌شان جدا نشده‌اند، با دخالت‌های والدین‌شان، روبرو می‌شوند.

سال‌های اول ازدواج معمولاً قبل از بچه‌دار شدن، فرصتی را فراهم می‌آورند تا بتوانند خود را با یکدیگر پیوند داده و به عنوان خانواده در جامعه مطرح شوند و از دخالت‌های ناخواسته اطرافیان رهایی یابند در صورتی که افراد خود را در درجه اول عضوی از خانواده اصلی بدانند و در درجه دوم همسر، خطر جدیدی رابطه زناشویی آن‌ها را تهدید خواهد کرد.

زنی که مادرش با رفتن او به خانه شوهر، احساس وحشت می‌کند و یا پسری که در مشاجرات خود و همسرش اغلب به میانجی‌گری خانواده اصلی‌اش نیاز دارد، این‌ها مواردی هستند که در آن‌ها افراد به طور کامل از خانواده اصلی جدا نشده‌اند.

اوقات فراغت

اوقات فراغت زوج‌ها به اندازه رابطه آن‌ها مهم است. این مسئله اغلب زمانی که فرزندان جدیدی به خانواده اضافه می‌شوند، کمرنگ می‌شود.

زوج‌ها زمان کمی را با دوستان فاقد فرزند می‌گذرانند و بیشتر وقت را به والدینی که بچه‌های همسن خود دارند، اختصاص می‌دهند، به این ترتیب وسعت روابط اجتماعی آن‌ها محدود می‌شود.

در حین رشد بچه‌ها، کمک به آنان برای گسترش علایق و استعداد‌هایشان در اولویت قرار می‌گیرد. اگرچه درگیری والدین در پرورش سالم فرزندانشان مهم است، اما بدون طرحی دقیق و جامع، زمان اندکی برای زوج‌ها به منظور سرزندگی و احساس آرامش کردن بدور از خواسته‌های فرزندان، باقی می‌ماند. راه حلی که بتواند تأسف از این واقعیت که فرزندان تمام وقت والدین را می‌گیرند، از بین ببرند، وجود ندارد بلکه تنها کلید این مشکل ایجاد الگویی برای با هم بودن و همچنین ایجاد تعادل میان صرف زمان برای خانواده و امور زناشویی، می‌باشد.

اما با آموزش و ایجاد طرحی سازنده و بدست آوردن مهارت اولویت‌بندی به برنامه‌ها، می‌توان فرصت‌هایی را به عنوان اوقات فراغت در نظر گرفت.  والدین ممکن است در دام این عقیده بیفتند که اگر فرصت‌های بیشتری برای رشد فرزندانشان داده نشود، آن‌ها توأم با محرومیت و بی‌کفایت بار خواهند آمد. پدیده جدید بچه‌های پرتنش که توجه مشاوران مدارس و متخصصان سلامت روان را به خود جلب کرده است، به شدت این عقیده می‌افزاید، زوج‌هایی را به وجود می‌آورد که هیچ فرصتی برای با هم بودن ندارند، بنابراین آن‌ها باید به خاطر روابط‌شان و همچنین خانواده‌شان تشویق شوند تا تعهدات و اولویت‌هایشان را مجدداً بررسی می‌کنند.

ارتباط

"ازدواج مکالمه‌ای طولانی است، پس با یک دوست ازدواج کنید."

ارتباط مؤثر توسط بسیاری از افراد به عنوان مهم‌ترین و ضروری‌ترین مهارت برای دوام ازدواج مطرح گردیده است. زوج‌هایی که با یکدیگر ارتباط مؤثری دارند، توانایی تأیید دو جانبه در آن‌ها وجود دارد و می‌توانند به صورت غیردفاعی به نیازهای همسرشان گوش داده و پاسخ دهند. زمانی که سوء تفاهمی پیش می‌آید، برمسئله موجود متمرکز شده و در حالتی مسالمت‌آمیز، ارتباط برقرار می‌کنند.

حل تعارض‌ها

واقعیتی همگانی در زندگی زناشویی این است که تمامی زوج‌ها مشکلاتی دارند و برخی از آن‌ها در حل مشکلات دارای مهارت بیشتری می‌باشند. داشتن مهارت بالا در برقراری ارتباط، تمایل بیشتر به در میان گذاشتن احساسات و آسیب‌پذیری در برابر خطر و همچنین نداشتن حالت دفاعی در برابر یکدیگر، باعث حل رضایت‌بخش تعارضات می‌شود.

بسیاری از زوج‌های دارای فرزند از کشمکش نزد بچه‌ها، خودداری می‌کنند. این عمل قابل تحسین است. مسلماً بچه‌ها هرگز نباید در معرض داد و فریاد و خشونت بدنی باشند زیرا پیامی نادرست را انتقال می‌دهد. والدین گاه‌گداری با یکدیگر اختلاف دارند. کودکانی که هرگز شاهد حداقل درگیری بین والدین نبوده‌اند، این انتظار غیر واقع‌بینانه در آن‌ها شکل می‌گیرد که بزرگسالان هرگز جر و بحث و دعوا نمی‌کنند. این درکی نادرست است.

اولین اختلاف این قبیل کودکان در آینده با همسرانشان، تراژدی بزرگی خواهد بود. بهتر و عاقلانه‌تر این است که کودکان بدانند حداقلی از اختلاف در بین والدین روی می‌دهد تا در این صورت بتوانند مهارت‌های مناسب حل تعارض را از آن‌ها یاد بگیرند.

ابوالفضل حفیظی - روانشناس بالینی بازدید: 1342 تاریخ: آدرس وب

بزودی با شما تماس می‌گیریم

دیدگاه خود را بیان بفرمائید

  • هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است
قالب:
جنسیت: