مفهوم بلوغ از طرف روانشناسان بلوغ و صاحب نظران سایر حوزهها مورد بررسی قرار گرفته است. اکثریت قریب به اتفاق صاحب نظران در مورد واژههای بلوغ و نوجوانی توافق ندارند و معمولاً پیدا کردن نظریهای مشترک بین آنها کار دشواری است. عمدتاً توجه به تغییرات جنسی، در اکثریت تعاریف مورد تأکید بوده است و بلوغ را مرحله شروع تغییرات جسمی و جنسی دانستهاند که در آغاز نوجوانی اتفاق میافتد.
از آن جایی که بلوغ به عنوان یک مفهوم کلی و گسترده جنبههای مختلفی از رشد را شامل میشود مثل بلوغ جنسی و جسمی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی، بلوغ اقتصادی و ... روانشناسی بلوغ علاوه بر ارتباط تنگاتنگ و عمیق خود با سایر حوزههای روانشناسی همچون روانشناسی رشد، روانشناسی شخصیت، روانشناسی بالینی و مشاوره با دیگر شاخههای علمی نیز ارتباط گستردهای دارد.
دورهی نوجوانی در بعضی جوامع توام با بحران و تنش و در بعضی دیگر، با آرامش نسبی سپری میشود. این امر به دلیل یک سری تغییرات در نوجوانان و شاید یک سری تغییرات در والدین است. کودکان با ورود به سن بلوغ رشد شناختی پیدا میکنند، تیزهوش میشوند، اطلاعات عمومی آنها بالا میرود و طبیعی است که در این هنگام، هوش و ذکاوت دوستان آنها نیز افزایش مییابد، بنابراین دوستان خود را باهوش تر از والدین میدانند، و اگر سخنی از دوستان خود بشنوند آن را عین حقیقت تلقی میکنند و به جای عمل کردن به توصیههای والدین به سخنان دوستان خود عمل می کنند.
در این دوران نوجوانان ارتباطات خود را با والدین کم تر میکنند، کمتر با آنها صحبت میکنند و رازهای خود را با والدین در میان نمیگذارند و گروه دوستانشان برای آنها اهمیت بیشتری پیدا میکنند و وقت خود را بیشتر با آنها میگذرانند و از فعالیتهای خانوادگی دوری میکنند. نوجوانان تمایل دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان به تنهایی بگذرانند، شاید دلیلش این است که نمیخواهند با والدینی که مسائل آنها را درک نمیکنند مواجه شوند و همچنین به حریمی خصوصی برای خود نیاز دارند.
نوجوان، مخالف نظرات دیگران میشود، نظیر:«نه من خودم میدانم چه کار کنم، به من نگویید که چه لباسی باید بپوشم». این مخالفتها به این دلیل ظاهر میشود که به والدین و دیگران بگوید که خودش صاحب عقل است و میخواهد مستقل شود، لذا برای اثبات استقلال خویش، در هر موضوعی مداخله میکند و به راحتی اجازه نمیدهد والدین در کارها یا تصمیمات او دخالت کنند. والدین احساس میکنند که از طرف فرزند خود طرد شدهاند، آنها نمیتوانند تلاش نوجوان خود را برای یافتن هویت و استقلال بپذیرند.
نوجوانان میخواهند از طریق لباس، مدل مو و گوش دادن به موسیقی مشابه همسالان و... خود را با جمع دوستانشان یکی و از این طریق میخواهند ابراز هویت کنند، والدین از این که فرزندانشان از دیگری تقلید میکنند خشمگین میشوند. نوجوانان خود و والدین خود را با دوستان و والدینشان مقایسه میکنند و میخواهند والدینشان همان رفتاری را داشته باشند که والدین دوستانشان با آنها دارند، لذا والدین خود را مورد انتقاد قرار میدهند.
نوجوانان دست به ماجراجویی میزنند، دلشان میخواهد کارها و ورزشهای خطرناک انجام بدهند و به توصیههای إیمنی توجه نمیکنند، چون بر این باورند که عمر جاودانی دارند. تمایل شدید به عدالت دارند که گاهی به درگیری با مسئولان مدرسه منجر میشود.
سایر تغییرات مربوط به بلوغ و دورهی نوجوانی عبارتند از: افزایش عصبانیت و زودرنجی، کم تحمل شدن، کم حوصلگی، نگرانی در مورد تغییرات ظاهری و بدنی، رفتار شورشی و جور شدن با همسالان، آرمان گرایی، تمایل به مصرف گرایی و احساس بزرگی ( والدین خود را از موضع برتر مخاطب قرار میدهد(. وجود این تغییرات و رفتارها در نوجوانان طبیعی است، اگر والدین نتوانند خود را با تغییر و تحولات دوران نوجوانی فرزندشان وفق دهند، بحران به وجود میآید و عبور از مرحلهی نوجوانی مشکل ساز میشود و روابط خانوادگی آنها دستخوش ناملایمات میشود. در این شرایط استفاده از دانش و تخصص یک روانشناس بسیار کارگشا خواهد بود.
شناخت تغییرات دورهی نوجوانی موجب میشود والدین مثبت تر عمل کنند و بتوانند در مقابل مشکلات ایجاد شده در دورهی نوجوانی فرزندشان واکنش مناسب نشان بدهند.
سن شروع بلوغ در افراد متفاوت است و دخترها 12 تا 18 ماه زودتر از پسرها بالغ میشوند. سن متوسط برای بلوغ دخترها 11 سالگی ( در محدودهی 8 تا 13 سال) و برای پسرها 13 سالگی (در محدودهی 10 تا 14سال) است. سن شروع بلوغ به عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی (به ویژه تغذیه) و عوامل روانی- اجتماعی بستگی دارد.
معمولاً سن آغاز بلوغ در اکثر نوجوانان در همان سن و سالی است که برای والد همجنس او پیش آمده است، لذا تا حدی قابل پیش بینی است و اکثراً بلوغ به موقع شروع میشود، اما نوجوانانی که بلوغ را خیلی زود یا خیلی دیر شروع میکنند از بلوغ زودرس یا دیررس تأثیر میپذیرند، بلوغ پیش از وقت طبیعی برای پسرها یک مزیت و برای دخترها یک وضعیت نامطلوب است.
پسرهایی که بلوغ را خیلی زود شروع میکنند نسبت به پسرهایی که بلوغ را دیرتر شروع میکنند برتریهای اجتماعی زیادی دارند، بزرگ ترها در مورد آنها نظر مثبت تری دارند، همچنین در رقابتهای ورزشی مسلط ترند و لذا إعتماد به نفس بالاتر و از ظاهر جسمانی خود رضایت بیشتری دارند.
پسرهایی که دیرتر رشد میکنند و بلوغ آنها با تأخیر همراه است معمولاً مشکلاتی در عزت نفس دارند و از آن جایی که أغلب ریزترند به ندرت در ورزش موفق میشوند. أغلب صدای باریک تری دارند و در نظر دوستان همسن و سالشان مردانه به نظر نمیرسند، به همین دلیل ممکن است سرکش تر و تکانهای تر باشند و برای نشان دادن توانمندیهای خود إقدام به رفتارهای خطرناک میکنند تا دیگران را تحت الشعاع توانمندیهای خود قرار دهند، لذا معمولاً استرس فراوانی را تجربه میکنند و مستعد بحران نوجوانی هستند.
دخترانی که زودتر از موقع بالغ میشوند، فرصت لازم برای سازگار شدن با تغییرات حاصل از بلوغ و مهارتهای لازم برای انجام دادن تعاملات اجتماعی پیش روی خود را ندارند، احتمال بزهکاری، مصرف مواد مخدر، إبتلا به اختلالات خوردن، بدرفتاری در مدرسه و گرفتن نمرات پایین در بین آنها زیادتر است، چون چندین سال از آن چه هستند بزرگ تر به نظر میرسند، لذا ممکن است از آنها انتظارات بیشتری داشته باشند، ولی آنها از لحاظ اجتماعی به بلوغ کافی نرسیدهاند و در نتیجه این دختران إعتماد به نفس پایین تری دارند، احساس خوشایندی دربارهی شکل ظاهری خود ندارند و از تغییراتی که بدنشان پیدا میکند، راضی نیستند.
به طور کلی دختران با بلوغ زودرس، درون گرا تر و خجالتی تر هستند و از رفتار اجتماعی ضعیف تری برخوردارند و ممکن است این گونه دختران دریابند که بیشتر مورد توجه دیگران قرار میگیرند. در مواردی این دختران برای خنثی کردن توجه بیش از حد دیگران رفتارهای خاصی نشان میدهند، مثلاً خمیده راه میروند یا لباس پوشیدنشان متفاوت از دیگران میشود. و از طرفی به علت معاشرت با نوجوانان بزرگ تر از خود مشکلات رفتاری پیدا میکنند، بنابراین در دخترانی که بلوغ زودرس دارند نارضایتی از بدن، إعتماد به نفس پایین و احساس عدم همخوانی با دیگران، آنها را در مقابل بحران نوجوانی آسیب پذیر میکند.علاوه بر زمان شروع شدن بلوغ، نقش والدین در مستعد کردن نوجوانان به بحران نوجوانی نیز مهم است.
بعضی از خانوادهها گله میکنند که ما همیشه در کنار او نیستیم و دقیقاً نمیدانیم که چه دوستانی دارد، آنها نیز راست میگویند، اما چه خوب است که ما هم برای فرزندمان علاوه بر این که مادر/پدر باشیم دوست خوبی هم باشیم. دوستی که او به آن اعتماد کند و احساساتش را به او بگوید.
برای نحوه برخورد مناسب، پذیرش بلوغ و نقش اجتماعی نوجوانان، عبور از بحران بلوغ، ... میتوانید با روانشناسان کلینیک مهرپندار در ارتباط باشید.
متخصصین و روانشناسان نوجوانان و بلوغ کلینیک روانشناسی مهرپندار از افراد توانا و پرتجربه میباشند. همكاران ما با تجارب، دانش و مهمتر از همهچيز تعهد و ايمان كاری خويش، تمامی تلاش خود را جهت رضايت و كسب موفقيت مراجعين خواهند نمود.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤