تعیین سن آغاز پیری کار دشواری است. بعضی آن را از چهل سالگی میدانند و گروهی دیگر از هفتاد سالگی به بعد را سالمند میگویند. عدهای نیز به طور کلی پیری را امری نسبی، درونی، روانی، اجتماعی و جسمی میدانند و میگویند یک شخص ممکن است در 80 سالگی هم تحرک و جنب وجوش و فعالیت کافی داشته باشد و سیمایش چنان باشد که آثار و علائم پیری بر آن غالب نباشد، در حالی که فرد دیگری در سن 40 تا 50 سالگی احساس ضعف و سستی و پیری نماید. با این أوصاف پیری زمانی آغاز میشود که فعالیت قوای انسانی نظیر توان عضلانی، دستگاه عصبی و سایر دستگاههای حیاتی خارج از علل بیماری، کاهش چشمگیر پیدا کند، یعنی پیری وابسته به ارگانیسم هر فرد است. به هر حال تحولات دوران جوانی به پیری آن چنان تدریجی است که حتی ممکن است خود شخص أصلا متوجه نشود و خود را در مقایسه با افراد مسن تر نه تنها پیر حس نکرده که حتی جوان هم بداند. همواره سالمندی از دیدگاه اطرافیان آشکارتر از چیزی است که به نظر خود شخص میآید .
اما نکته مهم این است که :
پیری بر خلاف آن چه اغلب تصور میشود همراه با آن گونه مشکلاتی نیست که بر سر زبانها افتاده و پیران را مردمی خسته و بیمار و افسرده و بیحافظه و جدامانده و دل نازک و عجیب و غریب به حساب میآورند، البته ممکن است اقلیتی از پیران چنین باشند ولی این گونه اندیشههای نادرست در مورد پیران باعث رنجیدن افراد سالخورده میشود و حتی گروهی از آنان را به قبول این باورهای نادرست درباره خود وا میدارد. باید توجه داشت که بیشتر پیران تا ماههای آخر عمر خود تواناییهای قابل ذکری دارند که هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصههای زندگی به کنار گذاشت. در عین حال نباید این تواناییها را بیشتر از آن چه که هست ارزیابی کرد و انتظارات بی جا از سالخوردگان داشت .به علاوه افراد سالخورده منبعی از تجارب ارزشمند هستند که میتواند برای جوانترها کاملاً مفید باشد و معاشرت و گفت و گو با آنان بسیار سودمند است. افراد سالخورده توان جسمی بالایی ندارند، لیکن در بسیاری از فعالیتها مانند پیاده روی و کارهای ساده میتوانند شرکت کنند.
آنان همچنین میتوانند در فعالیتهای ذهنی مثل مطالعه و شرکت در آموزشهای مورد علاقه و بازیهای فکری مشغول شوند. برای رفع مشکل فراموشی در افراد سالخورده اولاً میتوان به آنان کمک کرد تا برخی از امور روزمره را که از یاد میبرند به خاطر آورند و ثانیاً در اختیار گذاشتن یک دفتر یادداشت و قلم در یادآوری کارهای روزمره به آنان کمک میکند. همچنین شنوایی فرد در این دروه کمتر میشود و نیاز به کمک بیشتری دارد .وضع سلامت جسمی سالخوردگان بسیار متفاوت از یکدیگر است. یک فرد 75 ساله ممکن است کوتاه ترین صحبت در گوشی شما را بشنود، در حالی که یک سالخورده 65 ساله ممکن است حتی صدای زنگ در را هم نشود. یکی ممکن است روزانه دو ساعت پیاده-روی کند و دیگری ممکن است نتواند راه برود.
رسیدن به سنین بالای زندگی نتیجه عوامل پیچیدهای است که اهم آنها عبارتند از: وضعیت ژنتیک فرد، وضع تغذیه، بهداشت و عوامل محیطی دیگر. اما در هر صورت رسیدن به پیری همراه با تغییرات جسمی به خصوص کاهش قدرت بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و کاهش قدرت بدنی، هماهنگی حرکتی و سرعت واکنش در مقابل محرکهاست .یکی دیگر از تغییرات جسمی دوره پیری حساسیت در مقابل سرما و گرماست و بدن فرد نمیتواند در مقابل سرما و گرما به سرعت خود را سازگار کند. مقدار خواب نیز در این دوره کاهش مییابد. از آن جا که تکرار ادرار به خصوص در مردان بیشتر میشود، وقتی که برای دفع آن از خواب بیدار میشوند مشکل است که دوباره بخوابند. همچنین خواب افراد سالخورده سبک تر است و کمتر خواب میبینند .
چین وچروکهای صورت و بدن، به دلیل کم شدن چربی و لاغر شدن عضلات زیر پوست، بیشتر میشود. سایر تغییرات آشکار نظیر کم شدن و نازک شدن و سفید شدن موی سر و رویش مو در چانه زنان و گوش مردان را همه مشاهده کردهاند. پهنا و وزن بدن کمتر، قد کوتاه تر و استخوانها لاغرتر و بدن خمیده میشود .
عموماً تا سن 65 سالگی احتیاجی به کاهش شدید کارهای روزانه نیست. گروهی از افراد سالمند بالای 65 سال نیز میتوانند چند سال دیگر به ادامه کارهای قبلی خود بپردازند. از نظر فعالیتهای روزانه مانند خوردن، پوشیدن، حمام کردن، آشپزی، خرید و انجام کارهای خانه، بیشتر سالخوردگان تا سن 80 سالگی و گاهی پس از آن نیز شخصاً از عهده کارهای خود برمیآیند. برخی از افراد مسن نیز دچار یک بیماری مزمن یا بیشتر هستند. شایع ترین این بیماریها عبارتند از: درد مفاصل، لرزش عضلانی، ضعف شنوایی و بیماریهای قلبی. در هر صورت میزان سلامتی فرد در دوره پیری وابسته به سبک زندگی، تغذیه، خواب، ورزش و استفاده یا عدم استفاده از سیگار است .
افسردگی به عنوان یکی از معمول ترین مسائل احساسی و عاطفی در سنین سالمندی است. طبق تحقیقات انجام یافته مشخص گردیده است که این حالت در 12% سالمندان بستری در بیمارستان وجود داشته است و 15 تا 16% افرادی که در بیمارستانهای خصوصی و خانه سالمندان بستری هستند از این بیماری رنج میبرند .این بیماری را چنین تعریف میکنند: از بین رفتن علاقه و تمایل نسبت به انجام فعالیتهای معمولی و تفریحات و سرگرمیها .
کاهش اشتها، بی خوابی و یا خواب زیاد، از دست دادن انرژی، خستگی و بیزاری، اضطراب و تشویش، کندی در انجام فعالیتها، از دست دادن علاقه و یا فقدان احساس خشنودی، رضایت و لذت نسبت به فعالیتهای معمولی و همیشگی، ابراز شکایت و سرزنش خود و یا محکوم کردن بی مورد خویش، گله و شکایت از کاهش قابلیت تفکر و تمرکز، گرفتن تصمیماتی در مورد خودکشی .اغلب اوقات این موارد منجر به کاهش میل به غذا و بیاشتهایی میشود .همچنین این مورد شامل خستگیهای جسمی نیز هست که موجب عدم درخواست غذا از طرف فرد خواهد شد. بنابراین بیماران افسرده به طور قابل ملاحظهای در معرض خطر ابتلا به سوءتغذیه قرار دارند .
به طور کلی دلایل به وجود آمدن افسردگی در افراد سالمند ناشی از فقدان چند مورد ذیل است:
- مرگ همسر یا دوست
- اختلال در انجام وظایف
- از دست دادن آزادی و استقلال و اتّکا به نفس
- کاهش و فقدان اراده و تصمیم گیری
تقریباً در همه افراد افسرده درجاتی از غمگینی شدید یا ناشادمانی را، که دامنه آن از یک مالیخولیا و اندوهگینی متوسط تا ناامیدی شدید در نوسان است، گزارش کردهاند. این نوع غمزدگی ممکن است توسط فرد به صورت ناامیدی شدید، تنهایی یا دلگیری توصیف شود .افرادی که افسردگی ملایم یا متوسط دارند ممکن است از طریق سردادن گریه آن را بروز دهند، اما افرادی که دچار افسردگی شدید هستند اغلب اظهار میدارند دوست دارند گریه کنند، اما نمیتوانند .
در أغلب موارد افسردگی با کاهش انگیزه همراه است. انرژی فرد کاهش یافته و فرد بدون انجام دادن کار، همواره احساس خستگی و فرسودگی میکند. فرد افسرده احساس گناه دارد و فکر میکند موجود بی ارزشی است و نسبت به توانمندی و استعداد و قابلیتهای خویش بیاعتنا است و آنها را دست کم میگیرد .از نگاه پیران افسرده زندگی آنان بر اساس تفکری که به آن دچار شدهاند حاصل و ثمری در بر نداشته است. کاهش انگیزه و بیتفاوتی را در اغلب افراد مبتلا به اختلال افسردگی به ویژه پیران میتوان مشاهده نمود .
افسردگی در دوران پیری در زنان حدود چهل سالگی و در مردان حدود پنجاه سالگی بروز میکند. درضمن این افراد ممکن است سابقه افسردگی قبلی نداشته باشند. تا این اواخر پژوهشگران براین باور بودند که تغییرات جسمانی که در موقع یائسگی در زنان بروز میدهد علت اصلی ایجاد پیسیکوز پیری است. اما مطالعات و مشاهدات کلینیکی انجام شده نشان داد که تغییرات متابولیسم بدن تنها دلیل و یا حتی مهمترین علت بروز پیسیکوز پیری نیست .
سن چهل سالگی به بعد دورانی است که همه افراد دچار مسائل و مشکلاتی میشوند، اما برخی از افراد به دلایل متعدد و گوناگون توان مقابله با مشکلات زندگی و سازگاری با آن را از دست میدهند. برخی از زنان و مردان در سنین بالا ممکن است احساس کنند که قوای آنان تحلیل رفته و به فردی بی مصرف تبدیل شدهاند، به إصطلاح تاریخ مصرف آنان سپری شده و مورد نیاز نیستند، بنابراین احساس پوچی نموده و خود را عاطل و باطل میپندارند. اغلب افراد سالخورده توانایی انطباق با واقعیتهای زندگی را دارند، اما برخی از آنها به دلایل متعدد قادر به تحمل واقعیتها نبوده و خاطری افسرده پیدا میکنند و بدین ترتیب افسردگی آنان موجب ایجاد مشکل در خانواده میشود.
پس :
میتوان با تشخیص زودهنگام و درمان اساسی از افسردگی در سالمندان و ایجاد هر گونه مشکل بین افراد سالخورده و نزدیکان آنان جلوگیری بهعمل آورد .
بر اثر تحلیل رفتن قوای جسمانی و ذهنی سالخوردگان، تنوع و کثرت مسائل در سالخوردگی امری کاملاً طبیعی به نظر میرسد. از این رو شاید هیچ دورهای از زندگی مانند سالخوردگی پرمسأله و نگران کننده نباشد. به همین دلیل سالخوردگان برای سالم زیستن به سازگاری فراوانی نیاز دارند.
حال به برخی از مسائل این دوره اشاره میکنیم تا شاید راهنمایی باشد برای کسانی که با افراد مسن زندگی میکنند یا سروکار دارند:
1. مشکلات روحی به ویژه دیداری و شنیداری
2. مشکلات حرکتی معمولاً درد مفاصل، موجب عدم تحرک و خانه نشینی سالخوردگان میشود.
3. کاهش نیرو به علت تغییرات فیزیولوژیکی بدن
4. بی خوابی
5. فراموشی به علت تغییرات فیزیولوژیکی مغز، به خصوص در حافظه کوتاه مدت
6. کمبود درآمد به علت از کار افتادگی و نداشتن شغل تمام وقت
7. بازنشستگی؛ اوقات خالی و بدون برنامهای که رهاورد دوران بازنشتگی است، احتمالاً از عزت نفس و ارزشی که فرد برای خود قائل است میکاهد .
8. تنهایی؛ سالخوردگان أغلب احساس تنهایی میکنند زیرا فرزندانشان معمولاً ازدواج کرده و آنان را ترک کردهاند. همچنین مرگ همسر نیز به شدت میتواند براحساس تنهایی آنها بیفزاید. به علاوه به علت ناتوانی حرکتی نمیتوانند از خانه خارج شوند و با دیگران درارتباط باشند
9. عدم توانایی تولید مثل به ویژه در زنان به علت یائسگی
10. استقلال فرزندان؛ استقلال خواهی فرزندان موجب میشود که پدران و مادران سالخوده تنها بمانند و این احساس در آنان به وجود میآید که دیگر مسئولیتی ندارند و مثمر ثمر نیستند .
11. کاهش سطح انگیزش؛ برخی از افراد مسن تصور میکنند که چون به تدریج به مرگ نزدیک میشوند دیگر علتی برای کار و فعالیت و لذت بردن از زندگی وجود ندارد.
12. تغییر محل سکونت؛ به طور اجباری پس از فوت همسر ممکن است فرزندان تصور کنند که راحتی و آرامش والد آنها در این است که در مکانی کوچک تر و یا نزدیک محل سکونت آنها زندگی کند، به این ترتیب پدر یا مادر خانهای را که یک عمر در آن زیستهاند و برایشان خاطره انگیز است به ناچار باید ترک کنند.
13. از دست دادن عزیزان مثل بستگان نزدیک به ویژه همسر، فرزند، دوستان
14. افزایش وابستگی به دیگران؛ معمولاً زمانی فرا میرسد که پدر و مادر به فرزندان خود وابستگی شدید پیدا میکنند. اولاً ممکن است بر أثر بیکاری و فقدان درآمد، هزینههای دارویی پیش بینی نشده و ... فرد به کسانی وابستگی پیدا کند که قبلاً به او وابسته بودهاند. ثانیاً شخص سالخورده به دلیل مشکلات جسمانی، روانی و بیماری امکان دارد نتواند بسیاری از کارهای خود را انجام دهد. از این رو به دیگران نیاز دارد تا از لحاظ تغذیه، نظافت و مراقبتهای پزشکی او را یاری دهند.
15. نگرش منفی نسبت به سالخوردگان؛ عدهای از سالخوردگان پیری را زمان فراغت و انجام کارهای ناتمام میدانند، ولی برخی از آنان که به حیات نگرش منفی دارند به این دوره به عنوان پایان راه مینگرند. به خصوص اگر شاهد مرگ دوستان همسن و سال، همسایگان و همسر باشند مرگ را به خود نزدیک احساس میکنند .
بهداشت روانی انسان بیش از هر چیز در گرو نحوه تأمین نیازهای اساسی اوست و خواب به عنوان یکی از حیاتیترین نیازهای جسمی، ذهنی و عاطفی انسان، از ابعاد و دیدگاههای مختلف، از اهمیت ویژهای برخوردار است. خواب راحت از نشانههای سلامت جسم و آسایش روان است . امروزه تعداد کسانی که به علتهای مختلف نمیتوانند أغلب شبها خواب راحتی داشته باشند بسیار قابل ملاحظهاند. بررسیها نشان میدهند که مشکلات بی خوابی با افزایش سن افزایش مییابد.
در ضمن الگوی بی خوابی با تغییر سن تغییر مییابد. سالمندان أغلب از بیداریهای طویل و مکرر در طول شب و یا سحرخیزی شکایت دارند. بسیاری از سالمندان از تغییرات طبیعی خواب در گروه سنی خود، مخصوصاً عدم توانایی کافی در رسیدن به یک دوره طولانی خواب مداوم آگاه نیستند. با افزایش سن خواب سبک تر و نامنظم تر میشود. اگر یک سالمند از تغییرات طول مدت و کیفیت خواب آگاه نبوده و به روال هر شب به بستر رود،احتمالاً ساعت 4 تا 5 صبح بیدار خواهد شد. بسیاری از پژوهشگران خواب فکر میکنند که تنها عامل مهم در بهبود افراد سالمند، تنظیم ریتم شبانه روزی آنهاست.
بهترین طریق رعایت برنامه خواب و بیداری، بلند شدن از خواب در زمان یکسان بدون توجه به وقت یا مقدار خواب شب پیش است. سالمندان غالباً صبحها در بستر میمانند زیرا برای برخاستن از بستر اجباری ندارند. باید آنها را تشویق کرد تا برنامهای جهت مصرف غذا، ملاقات دوستان، قرار ملاقات با قدم زدن و هر فعالیت احتمالی دیگر داشته باشند. پای بندی به این برنامه نه تنها ریتم خواب را تنظیم میکند، بلکه یک زندگی پرتحرک و فعال را برای آنان فراهم میآورد که خواب را هم بهبود میبخشد.
درضمن در سنین سالمندی کارایی مکانیسمهای تنظیمکننده حرارت بدن کمتر میشود، به طوری که احساس سرما در بستر میتواند با خواب تداخل پیدا کند. مشکلات مربوط به برگشت غذا از معده به مری ممکن است مستلزم اجتناب از صرف غذا در شب و تنظیم تشک برای بالا نگه داشتن سر در موقع خواب باشد. نیاز مکرر به دفع ادرار در سالمندان مبتلا به فشار خون بالا علت أغلب بیدارشدنهای مکرر است. این مشکل را میتوان با کم کردن مصرف مایعات در هنگام شب کاهش داد .
علاوه بر توصیههای بهداشتی که برای پیشگیری از بی خوابی سالمندان مطرح شد، طرحها و اندیشههای درمانی دیگری ارائه شده است. به عنوان مثال طرفداران برانگیختگی جسمانی معتقدند که افراد کم خواب برانگیختگی فیزیولوژیکی و تنش ماهیچهای زیادی دارند که با خواب در تعارض است. این طرفداران، استحمام با آب گرم، گوش دادن به موسیقی یا صدای امواج و قدم زدن را، راههای پیشنهادی برای کاهش بی خوابی میدانند.
برخلاف عقیده عمومی مردم، أغلب پیران خیلی خوب و زود تغییرات زندگی را از جوانی و میانسالی به پیری، میپذیرند و به سهولت قبول میکنند که دوره جوانی آنها گذشته است و باید اکنون در 65-70 سالگی طرز زندگی نوینی را بپذیرند، ولی به اقتضای سن و زمان نباید به کلی حرکت، جنبش، ورزش، خوشی و شادکامی جوانی و میانسالی را ترک کنند و گوشهگیری، دوری از اجتماع ، فرار از معاشرت با دوستان و همسالان را اختیار کنند .
باید بدانیم که پیری مشکل و مسأله دشواری نیست بلکه درواقع ورود به آخرین مرحله در دوران عمر و زندگی است. پیری پس از جوانی یک عالم دیگر نیست. پیری هم مانند مراحل گذشته زندگی به سهم خود هم لذت و هم رنج و ألم دارد، هم محسنات زیادی را داراست و هم سختی و ناتوانی دارد. اما در بسیاری از جوامع انسانی مردم پیران را به چشم بیچاره، ناتوان، تنها، بیفایده و بیکار نگاه میکنند.
ولی حقیقت أمر این نیست و این گونه عقاید و تصورات واهی به کلی خطاست زیرا أغلب مردان و زنان بیش از 60،65،70 سال و حتی به بالا از لحاظ بهداشت و صحت مزاج و بدن و خور و خواب و رفتار و گفتار کاملاً عادی و سالم هستند و میتوانند فعالیتها و کارهای معمولی و مربوط به خودشان و حتی افراد جوان خانواده را انجام دهند و همواره تنهایی خودشان را غالباً به تألیف، ترجمه، تحقیق و تدوین آثار علمی، ادبی و هنری میگذرانند. بنابراین باید بدانیم که اندیشههای نادرست در مورد پیران باعث رنجیدن افراد سالخورده میشود و حتی گروهی از آنان را به قبول این باورهای نادرست درباره خود وا میدارد. بیشتر پیران تا ماههای آخر عمر خود تواناییهای قابل ذکری دارند و هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصههای زندگی کنار گذاشت. در عین حال نباید انتظارات بی جا از سالخوردگان داشت .
دنیا چون پلی است بر گذر زندگی که مراحل عمر را یکی پس از دیگری بر روی آن خواهیم گذراند. همان گونه که دوران جنینی، کودکی و جوانی را پشت سر مینهیم، دوران پیری و کهولت را هم تجربه خواهیم کرد. بازنشستگی و سالمندی، مرحلهای خاص از زندگی انسان است و سازگاری شخص با شرایط و عواقبی را میطلبد که در این مرحله برای آدمی پدید میآید. دوران سالمندی را هم میتوان چون دوران جوانی و میانسالی زیبا کرد و بدون هیچ گونه ناراحتی و مشکلی آن را گذراند. یافتن وضع موجود، خوش بینی به آینده، پذیرش واقعیت سالمندی، نترسیدن از بازنشستگی و توجه به زیباییهای سالمندی، و نیز ایجاد نوعی سرگرمی و شغل برای خویش، از جمله توصیههایی است که رعایت آنها، پذیرش سالمندی را آسان میکند.
برای حفظ سالمندان از عوارض گوناگونی که در سر راهشان است، باید آنها را در شرایط محیطی مناسبی قرار داد که وجود عواطف گرم و مهرورزی، و نیز احترام و قدرشناسی از جمله شرایط مهم به وجود آمدن چنین محیطی است. حرمت گذاری بر سالمندان به ویژه در میحط خانواده، قدرشناسی و سپاس گزاری از تلاشها و فعالیتهای آنان و سرمایه گذاریهای مادی و معنویشان درباره نسل جدید و جامعه، تنها نگذاشتن آنان، برقراری ارتباط و إیجاد تفاهم با ایشان، همدردی با آنان و گوش سپردن به دردها و سخنهایشان، در اولویت قراردادن مسائل آنها و حل هر چه سریع تر مشکلاتشان، نادیده گرفتن خطاهایی که ممکن است از آنها سربزند، محبت به آنان و حمایت از آنها، از جمله وظایفی است که تک تک افراد خانواده در مقابل سالمندان و برای به وجود آوردن محیطی گرم باید به اجرا درآورند.
متخصصین و روانشناسان کلینیک روانشناسی مهرپندار از افراد توانا و پرتجربه میباشند. همكاران ما با تجارب، دانش و مهمتر از همهچيز تعهد و ايمان كاری خويش، تمامی تلاش خود را جهت رضايت و كسب موفقيت مراجعين خواهند نمود.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤