آیا هرگز تعجب نکردهاید که چرا بعضی انسانها وسواس و بعضی دیگر بیدقت هستند؟ بعضی آرام، بعضی یر سر و صدا، بعضی محجوب و بعضی دیگر پررو هستند؟ آیا هرگز دقت کردهاید که چرا یک لحظه شخصی سعی در ترساندن شما دارد و لحظهای بعد رفتارش کاملاٌ خوب و حتی دوستانه است؟ آیا هرگز تعجب نکردهاید که چرا رفتار شخصی میتواند سریعاٌ از لحظهای به لحظهی دیگر تغییر کند؟ اگر شما عدسی درک خود را روی رفتار انسانی متمرکز کنید، حالتهای متفاوتی را مشاهده مینمایید، توجه کنید که رده وسیعی از رفتار انفعالی تا تهاجمی دیده میشود و بیشتر اشخاص، ناحیه راحتی خود را در میان این رده مییابند.
بعد حالتهای افراطی را مشاهده کنید، عکسالعملهای انفعالی در برابر شرایط موجود میتواند خاضعانه، مسالمتآمیز و حتی کاملاٌ عقبنشینانه باشد و عکسالعملهای تهاجمی نسبت به شرایط موجود میتواند شامل تصمیمات جسورانه، سلطهگرانه، متجاوزانه و حملهای باشد.
هر کس در مقابل شرایط متفاوت با سطوح متفاوتی از قاطعیت عکسالعمل نشان میدهد. در زمان مشکلات و اضطرابها، افراد تمایل به حرکت در جهت ناحیه راحتی خود دارند، و نسبت به حالت عادیشان بیشتر انفعالی یا تهاجمی میگردند. در شرایط رقابتی یک شخص خیلی متظاهر ممکن است وجود خود را با بلند حرف زدن و یا انجام سریعتر اعمال نشان بدهد. یک شخص کمتر متظاهر ممکن است به طور بیشتری در مورد همان اعمال سکوت کند. شما میتوانید میزان تظاهر شخص را در حالتی که به نظر میآید، تشخیص بدهید، حالتی که حرف میزنند (از داد کشیدن، زمزمه تا سکوت) و آنچه میگویند (از دستورات تا پیشنهاد ملتمسانه).
وقتی از طریق عدسیهای ادراکیتان نگاه میکنید، میتوانید همچنین مشاهده کنید که الگوهایی وجود دارند که افراد در هر شرایط موجودی روی آنها تکیه میکنند.
هر رفتار هدف یا قصدی دارد که آن رفتار سعی در برآورده کردن آن دارد. افراد درگیر رفتارهایی بر پایه اهدافشان میباشند و آنچه میکنند بر پایه آن چیزیست که در لحظه موجود به نظر مهمترین مقصود است. برای اهداف چهار قصد عمومی شناخته شده وجود دارد که رفتار اشخاص را در شرایط موجود تعیین مینماید. در حالی که اینها به روشنی تنها انگیزههای رفتاری نیستند. ما معتقدیم که آنها چهارچوب کلی ارائه میکنند که همه انگیزهها در آنها جای دارند. به عنوان یک چهارچوب سازمان داده شده برای ادراک و روبهرو شدن با رفتار ناهنجار، این انگیزهها عبارتند از:
1- کار را انجام دادن
2- کار را درست انجام دادن
3- با مردم راه آمدن (کنار آمدن)
4- مورد توجه و محبت مردم واقع شدن
آیا هرگز این احساس را داشتهاید که میخواهید کاری را انجام داده، تمام کنید و پشت سر بگذارید؟ اگر شما نیاز به انجام آن دارید، در واقع تمرکز کاری پیدا کردهاید و هر نوع آگاهی نسبت به افراد، ثانویه است یا ضروری در رابطه با انجام کار. وقتی شما واقعاٌ نیاز به انجام کاری دارید، باید سرعت را اضافه و نه این که کم کنید، سنجیدهتر عمل کرده و بیشتر پیشروی کنید تا عقبنشینی، وقتی اتمام کار یک نیاز حیاتی است، شما ممکن است حتی بیدقت و تهاجمی شوید، بدون نگاه بپرید و یا بدون فکر حرف بزنید. ولی فقط انجام آن مهم نیست، بعضی اوقات جلوگیری از خطا مهمتر است، مطمئن شدن از این که هر جزئی کاملاٌ سر جای خودش است.
آیا هرگز میبایست به وسیله انجام هر عمل ممکنی از خطا جلوگیری کنید؟ انجام درست کارها یکی دیگر از تمرکزهای کاری است که رفتار را تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی انجام صحیح کار بالاترین هدف شماست، باید کار را در حد ممکن آهسته انجام دهید که جزئیات را ببینید و به این ترتیب بیشتر متمرکز شده و در انجام کار جذب میشوید. شما احتمالاٌ قبل از هر پرشی، نگاهی عمیق خواهید داشت تازه اگر واقعاٌ بپرید. شما حتی ممکن است از انجام عملی به علت شک خاصی که در مورد نتایج آن دارید خودداری کنید.
البته مهم است که توازنی بین دو انگیزه یاد شده وجود داشته باشد که ما آن را انجام صحیح مینامیم زیرا اگر صحیح انجام نشده باشد، واقعاٌ اصلا انجام نشده است، اما خیلی از فاکتورها میتواند این توازن را برهم زند، برای مثال اگر به شما برای تکمیل کار دو هفته فرصت داده شده بود، احتمالاٌ شما آن را درست انجام میدادید و به آهستگی و دقت پیش میرفتید. همین که وقت معین نزدیک میشود، مخصوصاٌ شب قبل از آن، توازن احتمالاٌ فقط به طرف انجام کار سوق پیدا میکند. شما ناگهان میخواهید سهلانگاریهایی در جزئیات انجام دهید که قبلاٌ غیرقابل تصور به نظر میرسید.
هدف دیگر در پشت سر رفتارهای ما، کنار آمدن با مردم میباشد. اگر شما میخواهید رابطهای را برقرار کرده و توسعه بدهید این کار لازم است. اگر اشخاصی وجود دارند که با آنها قصد دارید کنار بیایید باید کمتر مدعی بوده و نیازهای آنها را فراتر از نیازهای خود قرار دهید. اگر کنار آمدن بالاترین هدف شماست، اگر کسی میپرسد برای ناهار کجا میخواهی بروی؟ جواب شما ممکن است این باشد: تو کجا میخواهی بروی؟ آنها هم احتمالاٌ میخواهند کنار بیایند و میگویند، هر جا تو دوست داری. گرسنهای؟ شما ممکن است جواب بدهید: تو هم گرسنهای؟ در این شرایط آرزوهای شخصی از قصد کنار آمدن با شخص دیگر از اهمیت کمتری برخوردارند. اگرچه بعضی اوقات کناره گیری از مردم حق تقدم برتری میشود.
هدف کلی چهارم، مورد قبول و محبت واقع شدن، نیاز به سطوح بالاتری از تظاهرات دارد و تمرکز روی مردم به علت جلب توجه، دیده شدن، شنیده شدن و تشخیص داده شدن میباشد.
نیاز به همکاری با دیگران و مورد علاقه واقع شدن، یکی از قویترین انگیزههای شناخته شده میباشد.
مطالعات نشان میدهد که اشخاصی که عاشق شغلشان هستند، همین طور زنان و شوهرانی که ازدواج خوبی دارند، برای کاری که میکنند و کسی که هستند احساس رضایت دارند. اگر مورد رضایت واقع شدن قصد شماست وقتی با دوستی برای ناهار میروید ممکن است بگویید میخواهم ببرمت به یک رستوران عالی! عاشقش میشوی! همه از من به خاطر بردنشان به آن جا تشکر میکنند.
همهی این مقاصد (1-انجام کار 2- انجام صحیح کار 3-کنار آمدن با مردم 4-مورد رضایت واقع شدن) در زندگی ما جا و مکان خود را دارد. اغلب، توازن نگه داشتن این چهار فاکتور ما را به طرف اضطراب کمتر یا موفقیت بیشتر میکشاند. انجام عمل و دقت در انجام آن و جلوگیری از پیچیده شدن آن فقط با اطمینان از این که با همه کنار آمدهاید حاصل خواهد شد. برای موفقیت یک تلاش گروهی، هر کسی باید احساس رضایت و ارزش داشتن بکند.
از آن جا که حق تقدم این مقاصد از لحظهای به لحظه دیگر عوض میشود، این میزان توجه ما است که میتواند توازن طبیعی را در این مقاصد به وجود بیاورد.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤