حکمت عشق

حکمت عشق

عشق، نیاز، منطق

به شما تلفن بزنیم

 ما گاهی به رخداد‎های زندگی، روایت بیش از حد منطقی می‎دهیم. این در حالی است که در ذات آن رخداد اصلاً این چنین نیست. فقط کافی است عاقلانه بیاندیشیم و دیگر نیازی به نگاه بیش از حد منطقی نیست.
عاشق شدن هم جزو مواردی است که نیازی نیست به آن نگاه منطقی داشته باشیم. وقتی عاشق می‎شویم، تصادف‎های طبیعی زندگی را پشت حجابی از هدفمندی پنهان می‎کنیم. ما با دست خودمان سرنوشتی می‎بافیم که از اضطراب ناشی از این واقعیت که هر حکمتی در زندگی‎مان ساخته‎ی خودمان است، نجات پیدا کنیم، و فراموش می‎کنیم که طوماری یا سرنوشت از پیش تعیین شده‎ای وجود ندارد و فقط می‎خواهیم از اضطراب ناشی از این که کسی زندگی نامه‎ی ما را ننوشته و عشق‎های ما را بیمه نکرده است، پرهیز کنیم.
جبر‎گرایی عاشقانه مانع از آن می‎شود که بیاندیشیم اگر شرایط به گونه‎ای دیگر رخ می‎داد، می‎توانستیم به سادگی عاشق کس دیگری بشویم، که گویای این حقیقت است که عشق تا چه حد وابسته به حس نیاز و منحصر به فرد بودن معشوق است.
الیاس کانتی می‎گوید: " دیدن ورای آدم‎ها آسان است، ولی ما را به جایی نمی‎رساند". به عبارت دیگر چه آسان و چه بی‎فایده درافراد عیب میابیم. آیا وقتی عاشق می‎شویم بعضاً به این دلیل نیست که حتی به بهای کوری خودمان در این فرایند و آن لحظه، خواسته‎ایم دیدن ورای آدم‎ها را نفی کنیم؟
عشق وقتی میتواند در مسیر کامیابی و خوشبختی قرار بگیرد که با عینک منطق به آن نگاه کنیم.
اگر بدبینی و عشق دو گزینه‎ی متقابل باشند، آیا عاشق شدن ما به این دلیل نیست که می‎خواهیم از موضع ضعف بدبینی نجات یابیم؟
آیا در عشق در نگاه اول، نوعی گزافه پردازی نسبت به خصوصیات معشوق وجود ندارد؟ نوعی گزافه پردازی که ما را از منفی نگری معمولمان جدا می‎کند و تمرکز و نیروی‎مان را معطوف کسی می‎کند که چنان باورش داریم که هرگز خودمان را چنین باور نداشته‎ایم.

 

ابولفضل حفیظی بازدید: 1956 تاریخ: آدرس وب

بزودی با شما تماس می‌گیریم

دیدگاه خود را بیان بفرمائید

  • هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است
قالب:
جنسیت: