سوگواری برای یک فقدان، تجربهای خوشایند نیست، با این حال بخشی از زندگی است که برای هر کسی پیش میآید. تجربهی سوگ فقدان، بر احساسات، جسم، افکار و رفتار شما تأثیر میگذارد.
با توجه به نوع و ماهیت فقدان، افراد احساسات متفاوتی را تجربه میکنند. شایع ترین احساساتی که افراد در جریان فقدان تجربه میکنند، عبارتند از:
ممکن است احساس پوچی، طرد شدگی و افسردگی کنید و به طور غیرمنتظرهای گریه کنید. أغلب ضروری است قبل از رسیدن به مرحله پذیرش و سازش یافتگی، رنج و ناراحتی فقدان عزیزان را احساس کنید.
ممکن است غیرمنصفانه بودن فقدان و ناتوانی شما در کنترل آن باعث احساس ناکامی در شما شود. از برگرداندن این خشم به سوی خود اجتناب کنید و به یاد داشته باشید اگرچه نمیتوانید فقدان را کنترل کنید ولی بر سوگواری خود کنترل دارید.
ممکن است از این که فرد کاملی نیستید یا نتوانستید جلوی فقدان را بگیرید احساس گناه کنید. به یاد داشته باشید که همهی ما انسانهای جایزالخطایی هستیم که در دنیایی غیرقابل پیش بینی زندگی میکنیم.
ممکن است نگران شوید که آیا میتوانم این فقدان را تحمل کنم؟ فقدان، ما را با آسیب پذیری و فناپذیری خودمان رو در رو میسازد. از مهارتهای مقابلهای برای بالا بردن و تقویت احساس خودکارآمدیتان استفاده کنید.
تنهایی احساسی پیچیده، مرکب از غمگینی و اضطراب است.
ممکن است احساس خستگی و فرسودگی کنید. این نوع احساسات، واکنشی طبیعی نسبت به فشار روانی است و نباید آن را کمبود یا نشانه ضعف خود بدانید.
اگر فقدان، ناگهانی و غیرمنتظره باشد ممکن است شوک (ضربه روانی) به شما وارد کند. شوک، ناباوری و بهت زدگی، اولین مرحله سوگواری را تشکیل میدهند.
درک این امر بسیار مهم است که برخی فقدانها موهبتی هستند که شامل احساسات متعارض غمگینی و تسکین خاطره و رهایی میباشند. بنابراین نباید وجود توأم این نوع احساسات متفاوت، موجب احساس گناه در شما شود.
احساساتی که بعد از فقدان به انسان دست میدهد، به طور معمول بر جسم او نیز تأثیر میگذارد. اگر این احساسات جسمی را بشناسید و پیش بینی کنید، وقتی اتفاق میافتند برایتان عجیب یا تهدید کننده نخواهد بود. این احساسات عبارتند از: احساس خالی بودن معده، سفتی عضلات سینه، حساسیت زیاد به صدا، تنگی نفس، ضعف عضلات، خشکی دهان و ضعف.
پس از تجربه فقدان، احتمالاً افکاری به ذهن شما خطور میکند و از این که متوجه میشوید که دیگران نیز چنین افکاری دارند، ممکن است تعجب کنید. این افکار شامل موارد زیر است:
ناباوری در مرحلهی اولیه سوگ اتفاق میافتد. پذیرفتن واقعیت فقدان در وهله اول بسیار سخت است.
گاهی احساس گیجی و آشفتگی میکنید و متمرکز شدن روی موضوع برایتان سخت میشود. در این صورت به خود فرصت دهید و انتظار نداشته باشید که عملکرد شما در این حالت بیشتر از سطح عادی باشد.
ممکن است افکار شما به طور کامل بر مسأله فقدان و آرزوی بازگشت به گذشته متمرکز شود. اشتغال ذهنی در مرحلهی دوم سوگواری امری متداول است.
ممکن است شما خصوصیات خوب فردی را که از دست دادهاید در ذهن خود مجسم کنید و حس کنید که به گذشته برگشتهاید یا این که آن فرد هنوز زنده است. این نوع خیال پردازی بخشی از مرحله دوم سوگواری میباشد.
تجربه فقدان ممکن است بر برخی از رفتارهای روزمرهی شما تأثیر بگذارد. اگر بتوانید این تغییرات رفتاری را پیش بینی کنید دیگر برای شما ترسناک یا غیرطبیعی جلوه نخواهند کرد.
اختلال خواب بعد از تجربه فقدان مشکلی معمول و رایج است.
الگوهای خوراک أغلب تغییر میکند. بعضیها پرخوری میکنند در حالی که دیگران نمیتوانند چیزی بخورند.
ممکن است در مراحل اولیه سوگ، خلوت کردن با افکار و احساسات خود مفید باشد. ولی در مراحل بعدی باید خود را مجبور به ازسرگیری فعالیتهای اجتماعی کنید.
دیدن فرد از دست رفته در خواب و رؤیا امری متداول است.
ممکن است در فعالیت شما تغییر ایجاد شود و یا احساس بی تفاوتی، بی حالی، بی قراری و بی حوصلگی کنید. این گونه تغییرات را باید به عنوان بخش طبیعی از سوگواری بپذیرید.
گریه کردن واکنشی طبیعی نسبت به فقدان است. اگر گریه کردن در حضور دیگران برایتان ناراحت کننده است، برنامه ریزی کنید تا در لحظات تنهایی، احساسات و هیجانات خود را ابراز کنید.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤