روانشناسی و بلایای طبیعی

روانشناسی و بلایای طبیعی

مقابله با بلایای طبیعی

به شما تلفن بزنیم

رشد و توسعه روانشناسی سلامت و پزشکی رفتاری توجه زیادی را به مطالعه‎ی اثرات بلایا بر افراد و چگونگی مقابله‎ی آن‎ها با رویدادهای تکان دهنده معطوف کرده است. جای تعجب نیست که وقایع ناگوار زندگی بر انسان اثر منفی دارد و به افسردگی، اضطراب، عوارض جسمی، استفاده غیر‎مجاز از دارو و الکل و نیز نشانه‎های اختلال استرس پس از آسیب منجر می‎شود. با وجود این برخی افراد بهتر و مؤثرتر از دیگران با حوادث ناگوار زندگی کنار می‎آیند. برای شناخت علت این امر اجازه دهید به پاسخ‎های مقابله‎ای کم و بیش مؤثر برای تحمل واقعه‎ی تکان دهنده و مسائل هیجانی و روانی آن بپردازیم.

اثر مرگ و اضطراب مرگ

سال‎ها بعد از حادثه و بلایا، بازماندگان هنوز هم خاطره‎ی تکان دهنده‎ی ویرانی و مرگ را در ذهنشان مرور می‎کنند. بعضی‎ها احساس می‎کنند که همین دیروز اتفاق افتاده است. در مواردی مانند سیل بازماندگان اذعان می‎کنند که هنگام بارندگی دچار اضطراب شدید می‎شوند و بسیاری از آن‎ها کابوس‎های وحشتناک می‎بینند. همچنین علائم روانی افسردگی، ترس وسواسی، تغییر در شخصیت و شیوه‎ی زندگی در بازماندگان بسیار شایع است.

احساس گناه درباره‎ی مرگ

بازماندگان به طور معمول از خود می‎پرسند که چرا آن‎ها زنده مانده‎اند، در حالی که دیگران مرده‎اند. همچنین آن‎ها دائم این اشتغال ذهنی را دارند که چرا نتوانسته‎اند نزدیکان خود را نجات دهند یا آن‎ها به سختی می‎توانند این واقعیت را بپذیرند که ناظران درمانده‎ی مرگ و نابودی انسان‎ها بوده‎اند و کاری از دستشان بر‎نمی‎آمده است.

بی حسی روانی

بی حسی روانی یک واکنش دفاعی متداول نسبت به اتفاق‎های ناگوار زندگی است. گاهی ضربه‎ی روانی چنان شدید است که احساس اضطراب، غمگینی و هر‎چه که موجب تسکین موقت می‎گردد را فلج می‎کند. در حالی که تداوم بی حسی و کناره‎گیری عاطفی در دراز‎مدت، با بازداشتن فرد از یک زندگی شاداب و معنی دار، منجر به بروز مشکلاتی می‎شود.

خشم غیر‎متمرکز

در فجایعی که در اثر بی توجهی و غفلت انسان‎ها اتفاق می‎افتد، قابل درک است که قربانیان آن احساس خشم کنند، زیرا جلب رضایت و برقراری عدالت ناممکن است.

دشواری در یافتن معنا

پذیرفتن فجایعی که توسط انسان‎ها ایجاد شده‎اند، بسیار دشوار است، چرا که هیچ معنایی نمی‎توان برای آن‎ها پیدا کرد. فجایع و حوادث طبیعی را می‎توان به عنوان نتیجه‎ی عمل غیر‎قابل کنترل طبیعت پذیرفت، برعکس، فجایع ایجاد شده به دست انسان‎ها، آسیب پذیری ما را در مقابل تکنولوژی غیر‎قابل کنترل تداعی می‎کند.
اگر افراد احساس کنند که بر رویداد‎هایی که ممکن است به آن‎ها صدمه برساند کنترل دارند، به احتمال زیاد به طور فعالانه برای کسب آمادگی در مقابل فاجعه اقدام می‎کنند و یا سعی می‎کنند شرایط زندگی خود را إیمن تر سازند. اگر افراد، یک رویکرد مسأله مدار که مستلزم فعال بودن، ابراز نظر‎های خود، حل مسأله و ارزیابی راه‎های مختلف است داشته باشند، به احتمال زیاد برای حفاظت از اجتماع خود اقدام می‎کنند. یک رویکرد مسأله مدار با نگرش خود‎کار‎آمدی همراه است که تقویت کننده‎ی این باور است که ما می‎توانیم بر زندگی خود تأثیر مثبت بگذاریم. زمانی که افراد رویکرد هیجان- مدار اتخاذ می‎کنند، رویکردی که با منفعل بودن، فکر نکردن درباره‎ی حوادث احتمالی، ابراز نکردن نظر‎های خود و امیدواری به این که حادثه‎ای اتفاق نخواهد افتاد مشخص می‎شود، احتمال کمتری وجود دارد که برای جلوگیری از حادثه به فعالیت‎های مشترک اقدام کنند.
این یک واقعیت است که پیش بینی و کنترل برخی حوادث احتمالی آسان‎تر از حوادث دیگر است. با این حال از طریق اقدام‎های احتیاطی مناسب می‎توانیم صدمات ناشی از حوادث را به حداقل برسانیم. بنابراین بهتر است راه‎های سازنده‎ای برای پرهیز از انکار وقوع احتمالی حادثه و اقدام فعال برای إیمن ساختن شرایط زندگی خود پیدا کنیم و این اقدامات خود برای حفاظت از خویشتن را، به عنوان یک مهارت مقابله‎ای منطقی نه نشانه‎ی وحشت و ترس یا نابودی قریب‎الوقوع در نظر بگیریم.

 

 

ابولفضل حفیظی بازدید: 1049 تاریخ: آدرس وب

بزودی با شما تماس می‌گیریم

دیدگاه خود را بیان بفرمائید

  • هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است
قالب:
جنسیت: