سندرم پاهای بیقرار، restless legs syndrome، نوعی اختلال حسی_حرکتی و عصبی است که از مشخصههای اصلی آن میتوان میل به حرکت پاها یا دستها که معمولاً با احساسهای آزاردهندهای مثل مورمور شدن، سوزش اندامها (دستها یا پاها)، خارش یا حتی حالتی مثل رعشه همراه میباشد را عنوان کرد.
سندرم پاهای بیقرار غالب اوقات براساس self-report یا خودگزارشدهی مراجع و همینطور پیشینه و سابقه مراجع تشخیص داده میشود.
یکی از مشکلات سندرم پاهای بیقرار برای فرد درگیر این است که، زمانی که فرد نیاز به استراحت و آرامش دارد احتمال اینکه نشانهها بدتر و شدیدتر شوند، میتواند بالا باشد. ظاهریترین علامت سندرم پاهای بیقرار، تلاش فرد درگیر در تکان دادن پاهایش با هدف اینکه احساس ناراحتی و تنش را از خود دور کند، است.
نشانههای سندرم پاهای بیقرار به اشتباه در افرادی که التهاب مفاصل، ورم پا، کمخونی پیرامونی، گرفتگی عضلات پا و یا حتی احساس ناراحتی موضعی در دستها یا پاها را دارند، تشخیص داده میشود. پس در ابتدا قبل از هرگونه تشخیصی باید علل فیزیولوژیکی و عوارض جسمانی مورد بررسی قرار گرفته و در صورت عدم وجود این علل، میتوان سندرم پاهای بیقرار را در فرد مورد ارزیابی قرار داد.
براساس تابلوی بالینی سندرم پاهای بیقرار، باید ملاکهای زیر دستکم سه بار در هفته و حداقل به مدت سه ماه ادامه یابند.
ملاک الف) میل به حرکت دادن پاها که معمولاً همراه با، یا در پاسخ به احساسهای آزاردهنده و ناخوشایند فرد ایجاد میشود. مثل میل به حرکت دادن و لرزاندن پاها در حین استراحت یا در زمان بیتحرکی فرد و یا وقتی فرد پاهایش را تکان میدهد، باعث آرامش موقتش میشود و یا اینکه میل به حرکت دادن پاها در عصرها و شبها بدتر از بقیه اوقات روز فرد باشد.
البته مجدداً قابل ذکر است که این علائم نباید ناشی از یک بیماری فیزیولوژیکی یا اثرات جانبی مصرف داروها یا مواد محرک باشد.
طبق پژوهشهای به عمل آمده بیش از 90 درصد افرادی که تشخیص سندرم پاهای بیقرار را دریافت میکنند حرکات دورهای تکان دادن پاها در خواب را داشتهاند، پس در این افراد الگوهای خواب، بحث خوابآلودگی روزانه زیاد، تحریکپذیری و عصبانیتهای انفجاری و کاهش نشانهها در ابتدای درمان دارویی، باید مورد توجه و بررسی قرار بگیرد.
براساس پژوهشهای بسیار میزان شیوع این اختلال دارای دامنه وسیعی (2 تا 7 درصد) میباشد. اما معتبرترین پژوهشها عدد 1/6 تا 2 درصد را در کل جمعیت نشان میدهد و جالب است که بدانیم در این سندرم میزان شیوع در زنان 1/5 تا 2 برابر بیشتر از مردان است.
نشانگان پاهای بیقرار معمولاً در دهه دوم و سوم زندگی شروع میشود و تقریباً 40 درصد افرادی که این تشخیص را طی بزرگسالی دریافت میکنند، گزارش میدهند که این نشانهها را قبل از 20 سالگی داشتهاند و جالب است بدانیم حتی 20 درصد، نشانهها را قبل از 10 سالگی تجربه کردهاند. میزان شیوع سندرم پاهای بیقرار تا 60 سالگی بهطور مداوم افزایش مییابد. اگر ایجاد علائم سندرم قبل از 45 سالگی باشد، نشانهها اغلب پیشروی تدریجی دارند، اما اگر بالای 45 سالگی رخ دهد پیشروی علائم معمولاً سریعتر میباشد و عوامل تشدید کننده زیادی بر فرد میتواند تأثیر بگذارد.
پاسخ یک بله قاطع میباشد (البته متأسفانه). اما به دلیل اینکه کودکان self-report ضعیفی دارند (به دلیل محدودیت واژگان، نداشتن تفکر سطح بالا، چون تفکر در سطح پیشعملیاتی میباشد) و اینکه کودک با واژه "میل"، "میل به حرکت دادن پاها" آشنایی چندانی ندارد، لذا باید از توصیفهای خود کودک در مورد واژهها استفاده شود، نه فقط براساس توصیف والدین یا مراقب یا مربی کودک.
غالباً کودکان 6 سال به بالا قادر به توصیف نشانگان پاهای بیقرار هستند. نکته تجربی دیگر اینکه در کودکان بالای 6 سال، موضوع نشستنهای طولانیمدت در کلاسهای درسی یا آموزشی باید لحاظ شود. چهبسا این مدتزمان طولانی احساس خستگی در پاها را ایجاد کند.
1. در کودکان نیز مانند بزرگسالان دچار این سندرم، علائم در شبها دارای شدت بیشتری میباشد.
2. همانند بزرگسالان، تأثیر منفی و قابل ملاحظهای بر خواب کودک و خلقوخوی او وارد میشود (تحریکپذیری و عصبی بودن).
3. و اینکه کودکان و نوجوانان عمدتاً در حوزههای رفتاری و آموزشی، dysfunction یا بدکارکردی را نشان میدهند.
عوامل زمینهساز عبارتاند از جنس مؤنث، سن بالا، متغیرهای خطرساز ژنتیکی (مثل نواحی انترون interon یا همان مناطق بین ژنی در منطقه MAP2K5 , BTBD , MEISI که به ترتیب روی کروموزومهای 2P , GP , 15g) و پیشینه خانوادگی مرتبط با این سندرم.
شایان ذکر است که عوامل آشکار کننده سندرم که محدود به زمان خاصی در مراحل رشد میباشد نیز تأثیرگذار هستند، مثل کمبود آهن و اختلالهای مرتبط با سوختوساز آهن. در عوامل فیزیولوژیکی عامل اختلال در نظام دوپامینژیک (منطقه تولید دوپامین)، تأیید کننده تأثیر این عامل بر اختلال سندرم پاهای بیقرار میباشد.
شیوع سندرم پاهای بیقرار طی دوران آبستنی و طی 3 ماهه سوم به اوج خود میرسد و در بیشتر موارد بلافاصله پس از زایمان بهبود مییابد یا از بین میرود. البته این به معنای آن نیست که میزان شیوع در دوران بارداری بالاست، بلکه کاملاً برعکس. اما احتمال وجود سندرم در زنان باردار میتواند وجود داشته باشد. نکته مهم دیگر اینکه این مسأله به این معنا نیست که الزاماً زنان باردار میتوانند مبتلا شوند. یعنی در زنان نازا یا زنان نزاییده به همان اندازه میتواند رخ دهد.
درمان ارجح در این سندرم، درمان دارویی میباشد. داروهای آگونیست دوپامین مثل "پرامی پکسول"، prami pexole، "کابرگولین"، caber goline، "گاباپنتین"، gabapentin و بنزوپامینها مورد استفاده قرار میگیرد.
بعضی اوقات برای درمان RLS باید سایر بیماریهای مرتبط همچون کمبود آهن یا "نوروپاتی محیطی" را درمان نمود.
پژوهشهای زیادی حاکی از تغییر Life style یا سبک زندگی افراد بهویژه در تغذیه و ورزش منظم و تأثیر آن در درمان RLS میباشد. اگرچه این تغییر درمان اصلی نمیباشد، اما تأثیر بهسزایی بهعنوان درمان کمکی و جانبی دارد.
حرکت پاها، راه رفتن همراه با انجام تکنیک تنفس دیافراگمی، مالش و ماساژ پاها یا خم کردن زانوها بهصورت رفتوبرگشتی میتواند بهطور موقت تا حدی علائم را کاهش دهد.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤