باورهای رایج و غلط در ازدواج

باورهای رایج و غلط در ازدواج

عقاید خود راجع به ازدواج را اصلاح کنیم

به شما تلفن بزنیم

هر کسی با تصورات از پیش تعیین شده‌ای وارد رابطه‎ای به قصد ازدواج می‌شود. زن و مردی که به مراسم عروسی نزدیک می‎شوند عقاید زیادی درباره اینکه ازدواج چگونه باید باشد، دارند و درباره ازدواج، طرز رفتار همسرشان، و رضایت از ازدواج خیال‌پردازی می‎کنند. این رویاها و انتظارات در جامعه‌ای که زندگی می‎کنند پر و بال داده می‌شود.
بسیاری از این رویاهای ذهنی یا باورهای اشتباه هستند. دختر و پسری که در مسیر عقد و عروسی قرار دارند، ممکن است باورهای غلطی داشته باشند. اگر مشاوره برای ازدواج جزئی از فرهنگی باشد که زوج‌ها در آن زندگی می‎کنند، آن‌ها می‌توانند به کمک مشاوره بین باورهای غلط و واقعیت ها تمییز قائل شوند.
عقاید اشتباه اما رایج درباره‌ی ازدواج عبارتند از:

  1. انتخاب همسر و ازدواج شانسی است.
  2. ازدواج قمار زندگی است.
  3. ازدواج‌های گذشته بهتر از ازدواج‎های امروزی هستند.
  4. تک همسری قدیمی‌ترین شکل ازدواج است و قدمت طولانی دارد.
  5. طلاق پدیده‌ی جدیدی است. در گذشته مردم باهم می‌ماندند.
  6. مردم همیشه به علت عشق ازدواج کرده‎‌اند.
  7. در گذشته افراد متاهل کاملا به وفاداری جنسی پایبند بوده‌اند.

1. انتخاب همسر و ازدواج شانسی است

اگر ازدواج خوب از آب در نیامد، یکی از طرفین مقصر نیستند. شانسی بودن انتخاب همسر بی‎ معناست. همسر گزینی یکی از دقیق‌ترین فرآیندهای انتخاب است که انسان با آن سروکار دارد. اشخاص دقیقاً همسری را برمی گزینند که از قبل نیاز به آن را حس کرده‎‌اند. این بدان معنا نیست که کس دیگری در دنیا نمی‌تواند برخی از نیازهای شخص منتخب را برآورد، بلکه بدان معنا است که انتخاب فرآیند همسرگزینی بازتاب نیازهای شخص در آن لحظه است. هر کسی دقیقا همان چیزی را که می‎خواهد به دست می‌آورد. مسئله این است که ما نمی‎دانیم چه می‎خواهیم تا آن را به دست آوریم. مردم حداقل در سطح نیمه هشیار معمولا می‎ دانند که چه می‎خواهند وانگهی بسیاری از افراد ترجیح می‎‌دهند که باور کنند انتخاب همسر قسمت است. این باور اشتباه آن‌ها را از مسئولیت‌پذیری در قبال شکست یا اقدام انجام شده می‎‌رهاند.

2. ازدواج قمار زندگی است

باور رایج دیگر در جامعه ازدواج را رابطه‌ای یک طرفه می‌داند. این باور اشتباه در مورد ازدواج غیر منصفانه و نابرابر است و در تحلیل نهایی یک نفر برنده و دیگری بازنده است. این باور اغلب بر یک طرفه بودن ازدواج تاکید می‌کند و یکی از زوج‌ها را بد و دیگری را خوب، یکی را باهوش و دیگری را احمق، یکی را قوی و دیگری را ضعیف، یکی را سالم و دیگری را بیمار می داند و به هر حال حق را به یکی از طرفین می دهد. با اینکه بسیاری از ازدواج ها ظاهرا یک جانبه به نظر می‎رسند، اما زوجین معمولاً به یک اندازه در آن نقش دارند. گرچه یکی از زوج‌ها به نظر برنده یا بازنده می‎رسد، در واقع هر دوی آن‌ها یا برنده یا بازنده‌اند. از این‌رو، این باور اشتباه که ازدواج نوعی قمار است، تلاش ناخواسته یا نادانسته‎ ی جامعه برای القای این طرز فکر است که ازدواج بی‎ معناست.

3. ازدواج‎ های گذشته بهتر از ازدواج های ازدواج‎های امروزی است

هر وقت مشکلات زندگی ما را مستاصل می‌کند با حسرت به گذشته چشم می‌دوزیم و با خود می‌گوییم که چقدر همه چیز در گذشته راحت بود. مردم بیشتر به فکر یکدیگر بودند و هیچ کس را به حال خودش رها نمی‎کردند. وقتی جوابی برای مشکلاتمان پیدا نمی‎کنیم بی اختیار پاسخ آن ها را در گذشته جستجو می‎کنیم. اما واقعیت این است که در گذشته ازدواج راحت نبوده است و گذشته راهنمای خوبی برای حل مشکلاتی که اکنون داریم ، نیست. با اینکه ازدواج در گذشته ثبات بیشتری داشت و طرفین نیز سازگاری بیشتری با هم داشتند لزوما رضایت بخش نبود.

4. تک همسری قدیمی‎‌ترین شکل ازدواج است و قدمتی طولانی دارد

واقعیت این است که تک همسری پدیده جدیدی است. اشکال اولیه تک همسری در واقع شبه تک همسری یا در حال گذار از چند همسری به تک همسری بود. برای مثال مردها گرچه ازدواجشان تک همسری بود، روابط خود را از طریق صیغه‌ی محرمیت با همسران دیگر حفظ می‎کردند.

5. طلاق پدیده جدیدی است، در گذشته مردم باهم می‌ماندند

طلاق و حتی نفقه قدمتی 4200 ساله. به هر حال طلاق پدیده جدیدی نیست زیرا اول اینکه در دوره‎‌ای طولانی از تاریخ ازدواج نزد اکثر مردم غیر از نخبگان صورت غیر رسمی داشت و به راحتی می‌شد زندگی مشترک تشکیل داد و به آسانی به آن خاتمه داد بنابراین طلاق لازم نبود. دوم اینکه گرچه میانگین سن ازدواج در زمان‌های گذشته بسیار پایین‌تر از امروز بود طول عمر هم به مراتب کوتاه‎ تر بود. تا قبل از دهه 1900 میلادی متوسط عمر ازدواج 20 سال بود و همسر ممکن بود در جوانی به علت بیماری یا هنگام زایمان فوت کند. تمام این موارد طلاق را غیر ضروری می‎کرد و اینکه در گذشته به دلیل فراهم نبودن امکان عملی طلاق زوج ها ازدواج را به لحاظ قانونی حفظ می‎کردند اما از طریق طلاق عاطفی گاها وارد روابط فرازناشویی می‎شدند.

6. مردم همیشه به علت عشق ازدواج کرده‌اند

مورخان درباره‌ی اینکه عشق از چه زمانی به دلیل اصلی ازدواج مبدل شد توافق ندارند. به هر حال اکثر صاحب نظران موافق‌اند که ازدواج مبتنی بر عشق فقط طی یکی دو قرن اخیر تقریبا شکل آرمانی پیدا کرده است. تا قبل از قرن بیستم البته مردم عاشق می‌شدند اما عشق نیروی محرکه ازدواج نبود. گرچه جذابیت جنسی همیشه زن و مرد را به سوی هم سوق می‌داد تا دهه 1920 که همسازی یا لذت جنسی نقش مهمی در ازدواج پیدا کرد، ازدواج چندان بر پایه عشق صورت نمی‎گرفت.
تا قبل از آن ازدواج در جوامع مختلف به دلیل تشکیل خانواده و ثبات جامعه، حفظ اقتصاد خانواده ، بقای نسل و پیشرفت انجام می‎گرفت نه عشق و زوج‌ها به همین دلایل ازدواج می‎کردند. ازدواج در اصل در خدمت خانواده بود نه فرد.

7. در گذشته افراد متاهل کاملا به وفاداری جنسی پایبند بوده‌اند

تا همین اواخر از زوج‌ها به ویژه زنان انتظار می‌رفت که کمتر توقع وفاداری داشته باشند و صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند. زندگی زناشویی در ظاهر زیبا اما در باطن نامطلوب بود. مفهوم وفاداری در ادوار مختلف تغییر کرده و اصلاح شده است.
گرچه امروزه نیز روابط فرازناشویی دیده می‌شود اما امروزه قربانی‌های کمتری را می‌گیرد چرا که مانند گذشته انتظار کوتاه آمدن و سکوت مطلق در جامعه امروز وجود ندارد.

در مرکز روانشناختی مهرپندار می‎توان با بهره گرفتن از مشاورین و سنجش‎های مشاوره پیش از ازدواج با پیش‎آگاهی بهتری وارد مرحله حساسی از زندگی شد. 

برگرفته شده از کتاب: «مشاوره و درمان پیش از ازدواج و ازدواج دوباره»

 

حمید شمسه بازدید: 1106 تاریخ: آدرس وب

بزودی با شما تماس می‌گیریم

دیدگاه خود را بیان بفرمائید

  • هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است
قالب:
جنسیت: