معنای زندگی و رنج

معنای زندگی و رنج

رنج می تواند به زندگی معنا ببخشد

به شما تلفن بزنیم

معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز و ساعت به ساعت در تغییر است و این یعنی آن‎که معنای زندگی عام و همگانی نیست بلکه برای هر فرد می‎بایست معنی و تعریف منحصر‎به‎فردی داشته باشد. هر کسی معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف در‎یابد.
اگر از یک قهرمان شطرنج بپرسید که بهترین حرکت مهره‎ها در بازی شطرنج چیست؟ پاسخی که به شما خواهد داد چه خواهد بود؟ پر‎واضح است که بهترین حرکت و یا حتی حرکت خوب، غیر از موقعیت‎های مختلف بازی هیچ پاسخی ندارد. این خود انسان است که می‎بایستی وظیفه و رسالت خود را در زندگی بیابد و برای تحقق آن تلاش کند. او برای انجام این وظیفه و رسالت‎ جانشین ندارد و نکته‎ی مهم‎تر این است که زندگی قابل برگشت نیست. مسئولیت وی بی‎مانند و منحصر‎به‎فرد است و فرصتی که در اختیار وی قرار دارد نیز بی‎همتاست. هر موقعیت از زندگی فرصتی طلایی است که به انسان امکان دست‎و‎پنجه نرم کردن می‎دهد. گره‎ای به دستش می‎دهد تا شانس گشودن آن را داشته باشد.

پرسش از معنای زندگی

پس پرسش درباره‎ی معنای زندگی و پاسخ به آن، در خود آن وجود دارد. یعنی فرد نباید بپرسد که معنای زندگی او چیست، بلکه باید بداند که خود، همان معنای زندگی است. یعنی این‎که خود فرد پاسخ سؤال در مورد معنای زندگی است. پس در یک سخن کوتاه می‎توان گفت که معنای زندگی یعنی چیزی که فرد در زندگی هست.
یعنی پذیرفتن مسئولیت معنا‎بخشی به زندگی. و درک و رسیدن به این معنی یک پیام روشن برای طراحی مسیر تازه‎ی زندگی به انسان می‎دهد و آن، این است که چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمده‎ای و اینک در حال انجام کارهایی هستی که در زندگی نخست در انجام آن‎ها خطاهایی داشته‎ای.
معنای زندگی پیوسته در تغییر است، ولی هرگز محو نمی‎شود.

در این مسیر معنا‎بخشی به زندگی، هر انسان سه انتخاب در پیش رو دارد:

1) با انجام دادن کاری ارزشمند
2) با تجربه‎ی ارزش والا
3) با تحمل درد ورنج
راه رسیدن به شیوه‎ی اول، کار و فعالیت است، مسیری روشن و آشکار. راه دوم، یافتن معنای زندگی از راه تجربیاتی ارزشمند است. مانند برخورد با شگفتی‎های طبیعت، فرهنگ و یا با درک و یافتن فردی دیگر، یعنی به وسیله عشق. و شیوه‎‎ی سوم که زمانی اتفاق می‎افتد که انسان با وضعی اجتناب‎ناپذیر مانند بیماری لاعلاج رو‎به‎رو می‎شود و فرصت این را می‎یابد که به عالی‎ترین ارزش‎ها و به ژرف‎ترین معنای زندگی یعنی رنج کشیدن دست یابد. درد و رنج بهترین جلوه‎گاه ارزش وجود انسان است و آن‎چه که اهمیت بسیار دارد شیوه و نگرش فرد نسبت به رنج است و شیوه‎ای که این رنج را به دوش می‎کشد.
یکی از اصول اصلی معنا‎بخشی به زندگی این است که انگیزه اصلی و هدف زندگی، گریز از درد و لذت بردن نیست، بلکه معنا‎جویی زندگی است که به زندگی مفهوم واقعی می‎بخشد. به همین دلیل انسان‎ها درد و رنجی را که معنی و هدفی دارد با میل تحمل می‎کنند. نیازی به یادآوری نیست که رنج معنایی نخواهد داشت اگر ضرورتی نداشته باشد. مثلاً بیمار حق ندارد سرطانی که با یک جراحی بهبود می‎یابد را، مانند مهر عافیت به دوش بکشد و رنجش را تحمل کند، زیرا این یک خودآزاری بیمار‎گون است یا یک تحمل قهرمانانه‎ی احمقانه!
لذت بردن از زندگی یک هدف والا است که باید سرلوحه اقدامات فرد قرار گیرد، ولی این مسأله زمانی اتفاق می‎افتد که فرد بتواند معنای رنجی را که می‎کشد، درک کند تا در مسیر دست‎یابی به هدف والای زندگی خود در تحمل رنج و سختی‎ها استوار‎تر باشد.

 

ابولفضل حفیظی بازدید: 2217 تاریخ: آدرس وب

بزودی با شما تماس می‌گیریم

دیدگاه خود را بیان بفرمائید

  • هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است
قالب:
جنسیت: