درمان در روانشناسی

درمان در روانشناسی

در مسیر زندگی همراه‌تان هستیم

به شما تلفن بزنیم

اگرمچ پای کسی رگ به رگ شده باشد، می­تواند با آن مدارا کند و مدتی لنگ لنگان راه برود و در نهایت هم پایش خوب خواهد شد. طی این مدت، او هنوز می­تواند لنگان به کارهایش برسد. اگر پایش بشکند لازم است تا وقتی استخوان کاملا  بهبود یابد از آن محافظت کند. یکی از مشکلات، ناتوانی است. دیگری زمین­گیر­شدن است. مراقبت­های پزشکی در مورد اول می‌تواند مفید باشد؛ ولی در مورد دوم ضروری هستند.

ما می­توانیم نیاز به درمان مشکلات عاطفی را تا حدودی به همین شیوه ببینیم. یک فرد ممکن است با اتفاقات گذشته­اش تضعیف شده باشد، اما شاید بتواند بر سختی­ها فائق آید یا مشکلات را بدون دریافت درمان پشت سر بگذارد. البته درمان می­تواند این کار را آسانتر و سریعتر کند. با این حال، برخی افراد، احوالشان تا آن­جایی تضعیف و مختل می­شود که آنها را ناتوان می­سازد. آنها با شکست­های تکراری فلج یا به واسطه حس گناه ناتوان از حرکت می­شوند که گاهی با علائم فیزیکی نیز همراه است. مادرانی که نمی­توانند به عنوان مادر خوب عمل کنند و یا کارمندی که نمی­تواند کار خود را به نحوه مطلوبی انجام دهد. کودکان مدرسه را رها می­کنند یا برخی رفتارهای افراد آن­قدر نامناسب می­شود که به حد قانون شکنی می­رسد. درمان برای این افراد لازم است.

درمان در اصل یک تجربه یادگیری است که از طریق آن فرد درمی­یابد داده­هایی را که در تصمیم گیری­های او دخالت دارند را مرتب سازد. هیچ سحر و جادویی که توسط یک متخصص مقتدر اعمال شده باشد در کار نیست. بسیاری از افراد از تصور افشای خودشان برای فردی دیگر احساس ناخوشایندی دارند، هرچند که این فرد دیگر یک "متخصص" روانشناسی باشد. وقتی شخص برای اولین بار درب مطب را باز کند، اغلب بخاطر معنای ضمنی شکست، احساس تنهایی، ترس، شرم و یا خشم می­نماید. شاید برای درک این وضعیت، توجه به این مثال جالب باشد. فردی را در نظر بگیرید که توسط پلیس بزرگراه متوقف می­شود. در آن لحظه هم احساس ترس، شکست، خشم و تنهایی می­کند و یا شروع به توجیه تخلف خود می­کند یا ابراز پشیمانی می کند، یا پرخاش می­کند و یا... . روان درمانگران معتقد هستند که مراجعان زمانی بهبود یافته است که در مورد اجتناب از این نوع انتقال احساسات موفق شوند.

مراجع باید در طی جلسات اولیه درمان به این درک برسد که در شرایط مساوی با انسانی دیگر که با دانش و همدلی قصد کمک رسانی و آگاهی بخشی و رشد وی را دارد، طرف است.

گاهی در طول جلسه اول، شخص با صدایی گرفته انگار منتظر یک وحی از آسمان­هاست، می­پرسد، من چه بیماری دارم؟ این یک فرایند طبیعی است که برای هر شخص ممکن است اتفاق بیافتد. بیشتر مردم با تشخیص­های روانپزشکی بیش از آنکه کمک شوند، آشفته می­گردند و پا پس می­کشند. توجه این نکته بسیار ضروری است که افراد برای اینکه صرفاً ببینند چه بیماری دارند به روانشناس مراجعه نمی­کنند، بلکه آنها می­آیند تا کمک بگیرند و از شر نشانه­های بیماری خلاص شوند، اما اگر آنها برچسب یک بیماری زده شود، آنها هرگز نمی­توانند از این برچسب رها شوند. پس از مراجعه به روانشناس به دنبال اسم بیماری نباشید، بلکه به راهکار و مسیری که باید طی کنید توجه کنید.

اگر یک فرد در زندگی خود مشکلاتی داشته باشد، (بدون توجه به اینکه آن‌ها چه هستند) و بخواهد برای حل آن‌ها کمک بگیرد، می‌­تواند از آموزش‌­های یک روانشناس استفاده کند تا این توانایی در وی ایجاد شود که بتواند به بررسی رفتارهای فعلی خود که پیامد تاثیراتی از گذشته­‌ی دور و نهفته در بطن روان وی هستند و مشکلاتی را در حال حاضر برای وی ایجاد کرده‌اند را کشف کند و به آگاهی برسد و درمان کند.

ویژگی‌های یک روانشناس خوب چیست؟

ابولفضل حفیظی بازدید: 1799 تاریخ: آدرس وب

بزودی با شما تماس می‌گیریم

دیدگاه خود را بیان بفرمائید

  • هنوز دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است
قالب:
جنسیت: