یکی از اصلیترین دغدغههای والدین برای کودکان کم سن و سالشان وجود و بروز پرخاشگری در کودکان است. پرخاشگری را میتوان به دستههای متعددی تقسیمبندی کرد:
پرخاشگری کلامی شامل ناسزاگویی، حرفهای صریح و رک که خارج از رعایت حال دیگران میباشد. پرخاشگری غیرکلامی شامل حرکات چهره، حرکات فیزیکی و آسیب زدن به دیگران میباشد.
پرخاشگری را میتوان به درونی و بیرونی تقسیم کرد. پرخاشگری درونی به این معنی است که شخص در درون احساس خشم شدید دارد و رفتارهایی را انجام میدهد که باعث صدمه و آسیب به خود شخص میشود. و پرخاشگری بیرونی که شامل صدمه و آسیب زدن به دیگران است.
گاهی اوقات افراد از منابعی احساس خشم دارند که توان مقابله با آن را ندارند. در این شرایط احساس خشم و پرخاشگریشان را به فرد دیگری منتقل میکنند، به این گونه رفتار کردن پرخاشگری جانشینی میگویند.
از اصلیترین و شایعترین علتهای پرخاشگری میتوان از الگو پذیری نام برد. الگو میتواند رفتارهای والدین باشد و یا تصاویر و انیمیشنهایی که کودکان تماشا میکنند. همچنین رفتارهای همسالان نیز در بروز پرخاشگری مؤثر است. والدین در ایجاد الگوی پرخاشگری در کودکان نقش عمدهای دارند. تعارضات زناشویی و پرخاشگری و بروز خشم در زوجین زمانی که کودکان در کنار آنها هستند منجر به پرخاشگری در کودکان میشود. والدینی که کودکانشان را تنبیه فیزیکی میکنند الگویی برای پرخاشگری کودکانشان هستند. تنبیه فیزیکی اثرات مخربی دارد شامل:
بایدها و نبایدهای سفت و سخت و قوانینی که بسیار سختگیرانه است منجر به ایجاد حس ناکامی میشود و حس ناکامی در کودکان پرخاشگری را ایجاد میکند و افزایش میدهد. علاوه بر قوانین سفت وسخت و پیچیده، شکستهای پیدرپی نیز منجر به ایجاد ناکامی در کودکان میشود. ناکامی یا منجر به درماندگی آموخته شده میشود و این ذهنیت را در فرد ایجاد میکند که من از عهده هیچ کاری برنمیآیم و یا منجر به بروز پرخاشگری میشود.
سومین علت شایع پرخاشگری در کودکان وجود اضطراب میباشد. اضطرابهای کم و قابل تحمل تا حدی برای زندگی لازم میباشد و منجر به تلاش بیشتر درافراد و تحرک آنها میشود. اما اضطرابهای طولانی مدت و یا اضطرابهای شدید در کودکان منجر به فرسایشی شدن روند رشد آنها میشود و بروز پرخاشگری در کودکانی که اضطراب به شدت بالایی دارند بسیار شایع است.
افسردگی و خلق پایین در کودکان منجر به بروز پرخاشگری در آنها میشود.افسردگی در بزرگسالان با افسردگی در کودکان بسیار متفاوت است. در بزرگسالانی که افسرده هستند خلق پایین میآید و عدم لذت از فعالیتهایی که قبلا لذت میبردهاند، پیش میآید. اما در کودکان رفتارهای تکانشی افزایش مییابد و کودکان بسیار پرخاشگر و تندخو میشوند.
اولین راهکار برای رفع پرخاشگری در کودکان یافتن علت پرخاشگری است. حذف عامل الگو و اصلاح الگو، حذف علت اضطرابی یا آموزش برای جلوگیری از مضطرب شدن در کودکان، اصلاح قوانین و بایدها و نبایدهای پیچیده و جلوگیری از شکستهای پیدرپی که منجر به کاهش اعتماد به نفس میشود و در کودک ذهنیت یک درمانده را ایجاد میکند و در آخر اگر کودک خلقش منفی شده و علائم افسردگی در کودک وجود دارد نیاز است که وارد درمان افسردگی شود. اما در کنار این راهکارها میتوان از محرومسازی و سیستم پاداشدهی نسبت متغیر استفاده کرد. برای استفاده از محرومسازی باید به نکات ذیل توجه کرد:
برای استفاده از محرومسازی جملات این چنینی را میتوان به کار برد:
من تو را دوست دارم اما این کارت را دوست ندارم (به جای واژه این کار از فعالیتی که خود کودک انجام داده استفاده کنید، به عنوان مثال زدنت)، و به خاطر این کارت از انجام دادن فعالیت مورد علاقهات محروم میشوی (برای اینکه او را از فعالیت مورد علاقهاش محروم کنید، به ازای هر یک سال سن کودک، یک دقیقه محرومسازی انجام شود).
و برای استفاده از سیستم پاداشدهی نسبت متغیر که با اسامی دیگری مثل اقتصاد ژتونی یا ستاره دادن نیز شناخته میشود، به کودک باید آموزش داد که هدف، اصلاح کدام رفتار است و در مرحله بعد گفته میشود که اگر این کار را انجام بدهی/ندهی به تو ستاره میدهم، و هر زمان تعداد ستارههایت به اندازهای شد که من میدانم و تو نمیدانی جایزهات را میگیری.
دفعه اول با سه ستاره به کودک جایزهاش را بدهید و برای دفعههای بعد از دو ستاره تا هفت ستاره به صورت رندوم (اتفاقی) استفاده کنید تا پاداش یا جایزهاش را بگیرد. از آنجایی که این سیستم قابل پیش بینی نیست کودک تلاش بیشتری میکند تا به هدف مورد نظر خودش برسد.
برای گرفتن راهکار و حل پرخاشگری میتوان از روانشناسان مجرب و با سابقه مرکز خدمات مشاوره و روانشناختی مهرپندار کمک گرفت تا مهارت کنترل خشم و پرخاشگری را آموخت و در جهت ایجاد و حفظ سلامت روان گام نهاد.
دیدگاه خود را بیان بفرمائید❤